پدرم علاوه بر قم، خانه ای در شهر دیگر نیز دارد و سالی چند ماه را در آنجا می گذراند. چند ماه پیش در سفر به آنجا مواجه با سرقت لوازم خانه شد حتی شیر کتری را هم بردند! او لوازم را دوباره خرید اما از آن موقع تاکنون خانه را خالی نگذاشته و به قم نیامده است. چه بسا شب ها را با نگرانی و ترس به صبح برساند و… نمی دانم در آینده چه می خواهد بکند!
رسیدن به پاسخ سؤالم
سالیان دراز این ابهام در ذهنم بود که مگر مثلا سیصد هزار تومان چقدر ارزش دارد که بخاطر آن (اگر شرایط دیگر هم جمع شود) انگشتان دست یک انسان قطع شده تا پایان عمر با مشکل مواجه شود؟!
پس از خاطره ی فوق، به نظرم رسید که حکمت اصلی قطع دست دزد، غصب سیصد هزار تومان نیست بلکه این مجازات سنگین، بخاطر ناامنی ای است که سارق در جامعه ایجاد می کند. لذا اگر کسی در معامله، سیصدهزار تومان کلاه سر کسی بگذارد، دستش قطع نمی شود با اینکه هردو نفر یکسان مال دیگری را غصب کرده اند. و نیز اگر سارق سی میلیون تومان هم سرقت کند، باز هم تنها همان چهار انگشت قطع می شود؛ چون پول خیلی اهمیت ندارد.
چند سال پیش دو نفر در خیابان با تهدید چاقو، پنجاه هزار تومان را از شخصی ربودند. هردو نفر پس از دستگیری محکوم به اعدام شدند. برخی در شبکه های اجتماعی اعتراض کردند که: چرا باید دو انسان بخاطر پنجاه هزار تومان اعدام شوند؟
چنین اعدامی بخاطر تهدید با چاقو و ایجاد ناامنی بود و حتی اگر پولی هم به سرقت نمی بردند باز هم اعدام می شدند.
هرگاه کسی دیگران را با سلاح بترساند، قاضی می تواند او را اعدام کند یا انگشتان دست راست و پای چپش را قطع کند یا تبعید کند. (قاضی با توجه به سابقه و موقعیت خطاکار، یکی از این مجازات ها را در نظر می گیرد)