یک سال و نیم از راه اندازی این وبلاگ می گذرد. مناسب دانستم عکس العملهای زرتشتیان عزیز و همفکران آنها را در اینجا بیاورم:
ــ بحث و مناظرهی واقعی. بخشی از مخاطبان ـ که اکثریت را تشکیل می دهند ـ بحث و مناظره ی واقعی را پیش گرفتند. بنظرم بحثهایی سودمند میان ما رد و بدل شد. از همه ی این عزیزان تشکر می کنم.
ــ شبه بحث. بعضی به دلیل کمی اطلاعات، شرط اصلی ورود به بحث را نداشتند. اینها تصور می کردند صرفا با کپی پیست می توانند از اعتقادات خود دفاع کنند. آنان بحث های سنگین را مطرح می کردند اما غلطهای املایی ساده (مثلا بارها «یهودی» را به صورت «یحودی» نوشتن) نشانه ی نداشتن مایه بود. بعضی هم بجای پاسخ به شبهه ها، مسائل دیگر را مطرح می کردند.
ــ ادعای وابستگی به جمهوری اسلامی. برخی من را جیره خوار نظام معرفی کردند و تصورشان این بود که حکومت به من پول می دهد تا با زرتشتیان بحث کنم. اینان توجه ندارد که جمهوری اسلامی از زرتشتیان حساب نمی برد تا بخواهد مخفیانه به کسی پول بدهد تا اعتقادات زرتشتیان را زیر سؤال ببرد.
ناگفته نماند که من نظام فعلی جمهوری اسلامی به رهبری آیت الله خامنه ای را قبول دارم و در زمان جنگ ایران و عراق به مدت یک سال و نیم در جبهه حضور داوطلبانه داشتم. اما تاکنون در این زمینه پولی دریافت نکردم. البته اگر نهادی حاضر شود از من حمایت مالی کند، بشرطی که در چند و چون وبلاگ دخالتی نکند، پذیرا خواهم بود اما تاکنون چنین چیزی پیش نیامده.
به کسانی که چنین نسبتی به من می دهند می گویم: فرض کنید من وابسته به اسرائیل یا امریکا یا حکومتی بدتر از آنها هستم و فرض کنید من بدترین انسان روی زمین هستم اما این اثبات نمی کند که سخن شما بر حق است. شما با شرکت در بحثها حقانیت خود را اثبات کنید. کسانی که سابقه ی شرکت در بحثها را دارند می دانند که من کامنتهایی را که اهانت آمیز نباشد با بی ربط به بحثها نباشد عمومی می کنم. برخی مخالفان اعتقادی من، از فضای این وبلاگ بخوبی برای بیان حرف خود استفاده می کنند.
ــ تهدید. برخی هم بجای بحث، راه تهدید را پیش گرفتند. خوشبختانه تعداد این پیامها اندک بود. از میان انبوه پیامهایی که دریافت کردم، چهار مورد تهدید به کشتن بود که آن را جدی نگرفتم. (بعید می دوانم این تهدیدها از سوی زرتشتی ها باشد) و یک تماس تلفنی که غیرمستقیم تهدید به شکایت کرد.
ــ فحاشی. یکی دیگر از عکس العمل ها فحاشی بود. فحاشی به بزرگان اسلام و من. جالب آنکه یکی از طرفهای بحث، پس از مدتی علاوه بر فحاشی به من و بزرگان اسلام، زرتشت را نیز به باد فحش گرفت.
بارها گفته ام که فحاشی از هرطرف که باشد نشانه ی ضعف در دفاع است. متأسفانه گاه شاهد این رفتار ناشایست از سوی مسلمانان نیز هستیم.
ــ التماس. جالب آنکه پیامهای التماس آمیز هم داشتم. آنان بعنوان اینکه از دین زرتشتی پیروان چندانی باقی نمانده از من می خواستند تا به بحثهایم ادامه ندهم.
ــ ادعای ضربه به وحدت ملی. کسانی که پیام گذاشتند که این کار من به وحدت ملی ضربه می زند، آیا به آن سایتهایی که بدترین و بی منطق ترین حمله را به اسلام داشته و دارند، همین پیام را داده اند؟ آیا از آنها هم خواسته اند که برضد اسلام چیزی ننویسند تا به وحدت ملی ضربه وارد نشود؟ هرچند بنظر من اگر بحثها به صورت علمی و بدور از توهین باشد، نه تنها ضربه ای به وحدت وارد نخواهد کرد بلکه اگر از جهت اعتقادی هم به یکدیگر نزدیک شویم، وحدتمان بیشتر خواهد شد.