سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، ثمره حکمت است و درستی از شاخه های آن . [امام علی علیه السلام]
آمار

بازدید امروز :425
بازدید دیروز :275
کل بازدید :3058059
تعداد کل یادداشت ها : 1491
103/1/10
یادداشت های گذشته [1484]
برگزیده ها
 
کانال گفتگو با زرتشتیان [0] سایت "گفت و گو با زرتشتیان" [0] بر قله احادیث [0] مبهم ترین شخصیت تاریخ [0] خلیج فارس در سخن پیامبر(ص) [0] هیچستان [1] ترجمه منشور کورش [0] راه مقابله با زرتشتی [0] زنده زنده پوست کندن [1] سهم زرتشتیان در جنگ با عراق [1] نقد مسلمانان به جای اسلام [0] همه چیز اسلام از زرتشت! [0] چهارشنبه سوری [0] چرا اسلام جایگزین زرتشتی؟ [0] مهمترین های اسلام و زرتشتی [1] نژادپرستی ابزار زرتشتیان [0] گرایش زنان به اسلام [0] برخورد زرتشتیان با مرتدان [0] مقایسه ی بحرینی ها و زرتشتی ها [0] مفاتیح و ادرار شتر [0] نژادپرستی ممنوع [0] پس از عمری پژوهش [1] اسلام فردوسی [0] اسلام برای 1400 سال پیش [0] حقوق حیوانات در اسلام [0] تفسیر فروهر [0] امام رضا(ع) و زرتشتیان [0] مقایسه ی ادرار گاو و شتر [0] توهین به ایرانیان [0] تغییر در زرین کوب [0] ساسانیان بیگانه از فروهر [0] شورش ها در ایران [0] حضور امامان در جنگ با ایران [0] استحقاق توهین؟! [0] کاهش جمعیت زرتشتیان [0] کاهش حضور زرتشتیان در اینترنت [0] جنگ و کشتار [0] نجابت زرتشتیان [0] درخواست زرتشتیان از من [0] ظلم به زنان [0] اسلام اختیاری ایرانیان [0] می خواهم زرتشتی شوم! [475] ارزش شعار زرتشتیان [0] دزدی حدیث [0] وحشی‏گری در ایران باستان [0] کشتارهای امام علی(ع) [0] اخراج آریایی ها [0] تشرف یک زرتشتی به اسلام [0] عوامل گرایش به زرتشتی [0] ملاک خودی و غیر خودی [0] مشروعیت انجمن زرتشتیان؟ [0] قرض دادن زن خود [0] اعدام در دین زرتشتی [0] نوروز [0] انتخاب رئیس حکومت [0] آدم خواری [0] بی اعتباری گاتها [0] کارنامه اسلام [0] پیامبر اسلام(1) [0] پیامبر اسلام(2) [0] آرشیو پیوند روزانه [74]
خبر مایه
 
0[0]
لینک خرید کتاب راه راستی: www.raherasti.ir/9791

عضویت در تلگرام
 

سایت راه راستی راه اندازی شد

*یکی از ابزارهای تبلیغاتی، خشن نشان دادن اسلام است. در پاسخ، به روایات فراوان می توان استناد کرد اما به چند نمونه بسنده می کنیم.
ناگفته نماند که در خیلی موارد با دشمن بسیار با خشونت برخورد شده اما وقتی مجموع روایات را نگاه می کنیم، می بینیم در آن موارد چاره ای جز خشونت نبوده است.

قرآن مجید
دشمنى با یک گروه وادارتان نکند که عدالت نورزید. عدالت ورزید که آن به تقوا نزدیکتر است. (مائدة، آیه 8)

برخورد امام علی(ع) با قاتل خویش
زمانی که امام علی(ع) به شهادت رسید، ایران آن روز تنها بخشی از محدوده ی حکومت او بود. دایره ی حکومت او تا مصر هم ادامه داشت و هیچیک از پادشاهان ایران باستان، حکومتی به این گستردگی نداشتند.
حال ببینیم این مرد بزرگ با قاتل خویش چه رفتاری کرد و بعد توجه کنیم که اگر این پیشامد برای یکی از شاهان فسقلی ایران رخ داده بود، چه اتفاقی می افتاد:

یک) پس از ترور حضرت علی(ع) ابن ملجم را گرفته، نزد على(ع) آوردند. فرمود: «خوراکش را خوب و بسترش را نرم کنید. اگر زنده ماندم، من صاحب اختیار خون خویشم، یا عفو مى‏ کنم یا قصاص، و اگر مُردم، او را به من ملحق کنید. (أنساب الأشراف: ج 3 ص 256، الإمامه والسیاسه: ج 1 ص 181، تاریخ دمشق: ج 42 ص 559)

دو) امام على(ع) خطاب به امام حسن(ع) و امام حسین(ع): «این اسیر (ابن ملجم) را زندانى کنید، به او آب و غذا بدهید و با او خوش‏رفتارى کنید. اگر زنده ماندم، من شایسته‏ ترم که درباره آنچه با من شد، تصمیم بگیرم، اگر خواستم قصاص مى‏ کنم و اگر خواستم مى‏ بخشم و اگر خواستم مصالحه مى‏ کنم. امّا اگر مُردم، اختیار با شماست. اگر خواستید او را بکشید، امّا مُثله‏ اش نکنید (اعضایش را قطع نکنید)» (قرب الإسناد: ص 143 ح 515، الجعفریّات: ص 53، مناقب ابن شهرآشوب: ج 3 ص 312، السنن الکبرى: ج 8 ص 317 ح 16759، تاریخ دمشق: ج 42 ص 557)

سه) على(ع) از قاتل خویش احوال پرسى مى‏کرد و به اهل خانه مى‏ فرمود: «آیا براى اسیرتان غذا فرستادید؟». (الفتوح: ج 4 ص 279)

چهار) على(ع)‏ مدت طولانى بى‏ هوش بود و به‏ هوش آمد. امام حسن(ع) ظرف شیرى به وى داد. اندکى از آن نوشید. سپس آن را از دهانش دور ساخت و فرمود: «نزد اسیرتان ببرید».
سپس به حسن(ع) فرمود: «فرزندم! به حقّى که بر تو دارم، قَسمت مى‏ دهم که آب و غذایش را خوب قرار دهید و تا لحظه مرگ من با او مدارا کنید. از آنچه خود مى‏ خورى و مى‏ نوشى به او هم بخوران و بنوشان تا برتر از او باشى». در آن هنگام شیر را نزد ابن ملجم بردند و آنچه را امیر مؤمنان درباره او گفته بود، به او خبر دادند. (بحار الأنوار: ج 42 ص 289)

پنج) امام على(ع) به امام حسن و امام حسین(ع) چنین سفارش کرد: هرگز به قصاص خون من جز قاتلم را نکشید. (در گذشته مرسوم بود که وقتی بزرگی کشته می شد، علاوه بر قاتل، به قوم و قبیله ی او نیز حمله می بردند) بنگرید، اگر من از این ضربت او مُردم، به او یک ضربت در مقابل آن ضربت بزنید. این مرد را مُثله نکنید، که از پیامبر خدا شنیدم مى‏ فرمود: «از مثله کردن بپرهیزید، هرچند نسبت به سگ هار». (نهج البلاغة: 47، تاریخ طبری: ج 5 ص 148، الکامل فی التاریخ: ج 2 ص 435، المعجم الکبیر: ج 1 ص 100 ح 168)

برخورد حضرت محمد(ص) با یک جاسوس
یکی از مهم ترین جنگ های رسول خدا(ص) فتح مکه بود؛ چرا که با این جنگ، آخرین سنگر دشمن فتح می شد و حکومت اسلام، سراسر جزیرة العرب را فرا می گرفت.
به دلیل اهمیت این جنگ پیامبر اکرم(ص) تا پیش از شروع، آن را بسیار مخفی می داشت تا خبر به دشمن نرسد. اما حاطب بن أبى بلتعه (از مسلمانانی که نان به نرخ روز می خورد) طی نامه‏ اى خبر جنگ را برای اهل مکه بوسیله ی زنی فرستاد.
امام علی(ع) و زبیر نامه را در راه مکه از آن زن گرفته نزد پیامبر(ص) بردند. پیامبر مردم را در مسجد جمع کرده به منبر رفت. نامه را نشان داد و از فرستنده ی نامه خواست تا خودش برخیزد.
حاطب بن أبى بلتعه در حالی که به شدت می لرزید برخاست و کار خود را به گونه ای توجیه کرد. پیامبر دستور داد تا او را از مسجد بیرون کنند. مردم به او پس گردنی می زدند و از مسجد بیرون می کردند اما او به پیامبر(ص) نگاه می کرد تا بلکه حضرت به او ترحمی کند. رسول خدا(ص) دستور باز گرداندن او را داد و به او فرمود: من از تو و گناهت درگذشتم و تو نیز از پروردگار خویش آمرزش بخواه و چنین گناهانى را تکرار نکن. (ارشاد، شیخ مفید، ترجمه رسولی محلاتی، ج1، ص 49 ـ 52 با تلخیص)


  
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل