*خدمات ایرانیان به اسلام از مباحث مهم تاریخی است. جملاتی از شهید مطهری را در این زمینه عرضه می کنیم.
ضربه خوردن مسیحیت بیشتر از زرتشتی
روشنفکران و باسوادان آن روز ایران و همچنین مراکز علمى و فرهنگى ایران آن روز را مسیحیان تشکیل مىدادهاند نه زردشتیان. زردشتیان آنچنان دچار غرور و تعصبهاى خشک و سنتهاى غلط بودند که نمىتوانستند درباره علم و فرهنگ و عدالت و آزادى بیندیشند. و در واقع مسیحیت بیش از زردشتىگرى از ورود اسلام به ایران زیان دید، زیرا زمینه بسیار مناسبى را از دست داد. (ص 99)
گرایش ایرانیها به اسلام
چه عاملى سبب شد که قرنها بعد از زوال سیادت سیاسى عرب، مردم ایران گرایش بیشترى نسبت به اسلام نشان بدهند؟ آیا جز جاذبه اسلام و سازگارى آن با روح ایرانى چیز دیگرى در کار بوده است؟
خود حکومتهاى مستقل ایرانى که از لحاظ سیاسى دشمن حکومتهاى عربى بودند، بیش از حکومتهاى عربى پاسدار اسلام و مؤیّد و مروّج علماى اسلام و مشوّق خدمتگزاران اسلام بودند؛ دانشمندان را در تألیف و تصنیف کتابهاى اسلامى و در تعلیم علوم اسلامى کمک مىکردند. (ص 109)
خاموشی دین زرتشتی پیش از ورود اسلام به ایران
دین زرتشت در اصل هرچه بود، به قدرى در دست موبدها فاسد شده بود که ملت باهوش ایران هیچ گاه نمىتوانست از روى صمیم قلب به آن عقیده داشته باشد و حتى ـ آنچنانکه محققین گفتهاند ـ اگر هم اسلام در آن وقت به ایران نیامده بود، مسیحیت تدریجاً ایران را مسخّر مىکرد و زرتشتىگرى را از میان مىبرد...
بى علاقگى مردم ایران نسبت به حکومت و دستگاه دینى و روحانیتشان، سبب مىشد که سربازان آنها در جنگها با میل و رغبت علیه مسلمانان نجنگند و حتى در بسیارى از موارد به آنها کمک کنند. (ص 99)
نشر اسلام به همت ایرانیان
مسلمانان کشورهاى شرقى و جنوب شرقى مانند شبه قاره هند و پاکستان، ترکستان شرقى، چین، مالزیا، اندونزى و جزایر اقیانوس هند مرهون فعالیتهاى بىنظیر ایرانیان مسلمان هستند که با کوشش پیگیرى, از طریق دریانوردى و بازرگانى اسلام را به دورترین نقاط آسیا رسانیدند و از طریق تبلیغ و ارشاد، مردم را با دین مقدس اسلام آشنا ساختند.
ایرانیان در کشورهاى غربى و شمال افریقا و قاره اروپا و آسیاى صغیر نیز در ترویج دین اسلام سهم بسزایى دارند. (ص 80)
ایرانیان بیشترین خدمتگزاران به اسلام
به اعتراف همه مطلعین، ما در این مدت خدمات ارزنده و فوق العاده و غیرقابل توصیفى به تمدن اسلامى نمودهایم و در ترقى و تعالى این دین و نشر آن در میان سایر مردم جهان، از سایر ملل مسلمان ـ حتى خود اعراب ـ بیشتر کوشیدهایم. هیچ ملتى به اندازه ما در نشر و اشاعه و ترویج و تبلیغ این دین فعالیت نداشته است. (ص 50)
سهم ایرانیان در تمدن اسلامی
در این تمدن (تمدن اسلامی) ملتهاى گوناگون از آسیا و آفریقا و حتى اروپا شرکت داشتند و سهیم بودند. ایرانیان جزء مللى هستند که در این تمدن شریک و سهیماند و به اتفاق همه صاحب نظران، سهم عمده از آنِ ایرانیان است. (ص 146)
ایرانیان در رأس امور
پس از اینکه اهالى خراسان و نواحى شرقى ایران بر ضد خلافت ضد اسلامى امویان قیام کردند و بساط حکومت آنان را که به نام اسلام بر مردم مسلمان حکومت مىکردند برانداختند (سال 132 ق) و عباسیان بر اریکه خلافت مستقر شدند، تمام امور کشورى و لشکرى ممالک اسلام به دست ایرانیان مخصوصاً خراسانیان افتاد و اینان تمام مناصب سیاسى دولت اسلامى را در شرق و غرب به دست گرفتند. (ص 81)
شور بی سابقه ی ایرانیان
شور و هیجانى که ایرانیان نسبت به اسلام و علوم اسلامى در طول چهارده قرن اسلام حتى در دو قرن اول ـ که سرجان ملکم انگلیسى نام آنها را «دو قرن سکوت» گذاشته است ـ نشان دادند، هم از نظر اسلام بىسابقه بود و هم از نظر ایران؛ یعنى نه ملت دیگرى غیر از ایرانى آن قدر شور و هیجان و عشق و خدمت نسبت به اسلام نشان داده است و نه ایرانیان در دوره دیگرى براى هدف دیگرى (چه ملى و چه مذهبى) این قدر شور و هیجان نشان دادهاند. (ص 109)
عقبگرد نکردن ایرانیان پس از استقلال
ایرانیان پس از استقلال بدون هیچ مزاحمتى مىتوانستند آیین و رسوم کهن خود را احیا کنند ولى نکردند، بلکه بیشتر به آن پشت کردند و به اسلام رو آوردند، چرا؟ چون آنها اسلام را با عقل و اندیشه و خواسته هاى فطرى خود سازگار مىدیدند، هیچ گاه خیال تجدید آیین و رسومى را که سالها موجب عذاب روحى آنان بود در سر نمىپروراندند و این سنتى است که طبق شهادت تاریخ در طول این چهارده قرنى که اسلام به ایران آمده است همچنان باقى و پابرجاست.
و اگر ملاحظه مىکنید که افراد معدود معلوم الهویهاى در این روزگار و احیاناً زمانهاى گذشته سخن از تجدید آیین و رسوم قدیم به میان آوردهاند، نباید آنها را به حساب ملت ایران آورد؛ چه، ایرانیان بارها نشان دادهاند که از خود اعراب، اسلام را با روحیات خود سازگارتر دانسته اند و دلیل آن این همه خدمات صادقانه اى است که آنان در طول این چهارده قرن به اسلام و قرآن نمودهاند؛ خدماتى که با اخلاص و ایمان عجیبى همراه بوده است. (ص 109 ـ 110)
رشد اصلی اسلامِ ایرانیان در زمان استقلال
اسلامِ ایرانیان تدریجى بوده است و نفوذ و سلطه عمیق اسلام بر روح ایرانیان و غلبه آن بر کیش زرتشتى بیشتر در دورههایى صورت گرفته که ایرانیان استقلال خود را باز یافته بودند. بنابراین جایى براى این یاوهها باقى نمىماند. (ص 126)
پیشروترین ملت
هیچ ملتى مانند ایران به این سهولت نظام فکرى پیشین خود را رها نکرد و آنچنان با جدیت و عشق و علاقه درِ دل خود را به روى افکار و عقاید دین جدید باز نکرد، و به قول «دوزى» مستشرق معروف:
«مهمترین قومى که تغییر مذهب داد ایرانیان بودند، زیرا آنها اسلام را نیرومند و استوار نمودند نه عرب.» (ص 164)
پیشروترین دین
در همه تاریخ چند هزار ساله این کشور، تنها اسلام است که تدریجاً اکثریت قاطعى به دست آورد و مذهبها و مسلکهایى از قبیل مانوى و مزدکى را پس از دو سه قرن بکلى ریشه کن ساخت، بساط بودایىگرى را در مشرق ایران و در افغانستان برچید و مسیحیت و یهودیت و زردشتىگرى را در اقلیت ناچیزى قرار داد. (ص 169)
شناسنامه کتاب: خدمات متقابل اسلام و ایران، شهید مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا، چاپ شانزدهم، 1370