*وقتی می گوییم: زرتشتی ها با نژادپرستی به دنبال ترویج دینشان هستند، در مقابل، آنها نیز امتیاز قائل شدن اسلام برای سادات و احترام به آنها را مطرح می کنند.
از زرتشتیان می پرسیم: اگر امروز افرادی یافت شوند که بدانید از نسل زرتشت هستند، آیا این افراد در نظر شما احترام پیدا نمی کنند؟ اساساً ما به فرزندان و نوه های انسان های بزرگ احترام می گذاریم. اگر نواده های انیشتین و ادیسون به ایران بیایند، با احترامی خاص با آنها برخورد می کنیم. در واقع این احترام به خود این اشخاص نیست بلکه احترام به جد آنهاست و چنین رفتاری معقول و منطقی است و کسی این رفتار ما را نژادپرستی نمی نامد.
قضیه ی احترام به سادات نیز به همین صورت است. احترام به سیدها در واقع احترام به خاندان پیامبر است. در حقیقت این قضیه نوعی تبلیغ و ترویج اسلام است.
امتیازی که اسلام برای سادات در نظر گرفته این است که بودجه ای را تعیین کرده تا به سادات فقیر برسد (نه هر سیدی). می دانیم که فقر، انسان را به هر راهی ممکن است بکشاند حتی به فسادهای اخلاقی. اگر سیدی به انحراف کشیده شود تأثیر منفی آن در مردم بیشتر است. بنابراین اسلام بودجه ای را تعیین کرده تا به سادات فقیر رسیدگی شود. البته اسلام در عوض، زکات غیر سیدها را بر سادات حرام کرده اما غیر سیدها از سادات و غیرسادات می توانند زکات بگیرند.
اگر اسلام قائل بود که بی چون و چرا هر کاری سیدها کردند از آنها حمایت کنیم و در هر شرایطی حق به آنها بدهیم، این همان نژادپرستی بود در حالی که در احکام جزایی و اجرای قانون، هیچ فرقی میان سادات و غیر آنها نیست. همان تعداد شلاقی که به غیرسید به سبب گناهانی چون زنا می زنند، به سید هم می زنند. فرقی میان قاتل و مقتول سید و غیرسید نیست و ... نگاهی به قوانین جزایی جمهوری اسلامی به خوبی این را نشان می دهد.
اگر اسلام به دنبال نژادپرستی بود، بهترین نوعی که می توانست برای پیشبرد اهدافش استفاده کند، برتر نشان دادن نژاد عرب بود نه سادات؛ حال آنکه قرآن کریم بخشی بزرگ از عرب ها را به شدت سرزنش کرده است:
«الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً؛ کفر و نفاق بادیه نشینان عرب شدیدتر است.» (توبه، آیه ی 97)
اگر قرآن در مقام مذمت عرب ها نبود، می گفت: «بادیه نشینان» نه «بادیه نشینان عرب».