سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادران، کسی است که هرگاه او را از دست بدهی، پس از او زندگی را دوست نداشته باشی . [امام علی علیه السلام]
آمار

بازدید امروز :227
بازدید دیروز :221
کل بازدید :3061794
تعداد کل یادداشت ها : 1491
103/2/1
یادداشت های گذشته [1484]
برگزیده ها
 
کانال گفتگو با زرتشتیان [0] سایت "گفت و گو با زرتشتیان" [0] بر قله احادیث [0] مبهم ترین شخصیت تاریخ [0] خلیج فارس در سخن پیامبر(ص) [0] هیچستان [1] ترجمه منشور کورش [0] راه مقابله با زرتشتی [0] زنده زنده پوست کندن [1] سهم زرتشتیان در جنگ با عراق [1] نقد مسلمانان به جای اسلام [0] همه چیز اسلام از زرتشت! [0] چهارشنبه سوری [0] چرا اسلام جایگزین زرتشتی؟ [0] مهمترین های اسلام و زرتشتی [1] نژادپرستی ابزار زرتشتیان [0] گرایش زنان به اسلام [0] برخورد زرتشتیان با مرتدان [0] مقایسه ی بحرینی ها و زرتشتی ها [0] مفاتیح و ادرار شتر [0] نژادپرستی ممنوع [0] پس از عمری پژوهش [1] اسلام فردوسی [0] اسلام برای 1400 سال پیش [0] حقوق حیوانات در اسلام [0] تفسیر فروهر [0] امام رضا(ع) و زرتشتیان [0] مقایسه ی ادرار گاو و شتر [0] توهین به ایرانیان [0] تغییر در زرین کوب [0] ساسانیان بیگانه از فروهر [0] شورش ها در ایران [0] حضور امامان در جنگ با ایران [0] استحقاق توهین؟! [0] کاهش جمعیت زرتشتیان [0] کاهش حضور زرتشتیان در اینترنت [0] جنگ و کشتار [0] نجابت زرتشتیان [0] درخواست زرتشتیان از من [0] ظلم به زنان [0] اسلام اختیاری ایرانیان [0] می خواهم زرتشتی شوم! [475] ارزش شعار زرتشتیان [0] دزدی حدیث [0] وحشی‏گری در ایران باستان [0] کشتارهای امام علی(ع) [0] اخراج آریایی ها [0] تشرف یک زرتشتی به اسلام [0] عوامل گرایش به زرتشتی [0] ملاک خودی و غیر خودی [0] مشروعیت انجمن زرتشتیان؟ [0] قرض دادن زن خود [0] اعدام در دین زرتشتی [0] نوروز [0] انتخاب رئیس حکومت [0] آدم خواری [0] بی اعتباری گاتها [0] کارنامه اسلام [0] پیامبر اسلام(1) [0] پیامبر اسلام(2) [0] آرشیو پیوند روزانه [74]
خبر مایه
 
0[0]
لینک خرید کتاب راه راستی: www.raherasti.ir/9791

عضویت در تلگرام
 

سایت راه راستی راه اندازی شد

زرینکوب بامداد اسلام*شناسنامه کتاب: بامداد اسلام، عبدالحسین زرینکوب، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ پنجم، 1362، تاریخ مقدمه: 1346

بامداد اسلام، ص 40:
«اسلام، عرب را از کفر و عصیان و نفاق و شقاق جاهلیت، به ایمان و یگانگی و دوستی و برادری خواند.
حیات جاهلی قریش را که آگنده از جور و تعدی و عصیان و شرارت و باده خواری و زناکاری و بیباکی و آدمکشی بود راه خطا می خواند و راه نیکی را که صراط مستقیم می خواند عبارت می دانست از تسلیم به حق و ... مردم به آنچه عمل صالح خوانده می شود روی آورند و از بدی و ناروایی و گناه و ستمکاری پرهیز واجب دارند.»

بامداد اسلام، ص 42:
«این ترس از خدا در نزد او (حضرت محمد ص) ـ برخلاف پندار برخی از اهل تحقیق ـ تنها حربه یی برای تهدید مخالفانش نبود بلکه مخصوصا منشأ و اساس زهد و پرهیز بود.»

بامداد اسلام، ص 44:
«جنبه اجتماعی که در اخلاق و تعلیم قرآن هست قابل توجه است. در این تعلیم، نیکی و داد تکلیف دینی است.
توانگر وظیفه دارد که درویش و ارزانی را یاری و دستگیری کند.
یتیمان و درماندگان و بینوایان از صدقه یی که بر هر توانگر واجب است بهره یی دارند.
آزاد کردن بندگان کاری است که نزد خداوند مزد دارد.
کشتن فرزندان از بیم درماندگی نارواست و خداوند در آن باب مؤاخذه خواهد کرد.
نیکی در حق مادر و پدر نه فقط وظیفه اخلاقی است تکلیف الهی هم هست...
تسلیم به این قاعده های الهی است که اسلام نام دارد.»

بامداد اسلام، ص 51:
هنگام بیان روزهای پایانی حیات رسول خدا(ص): «حتی در بیماری نیز از حال بینوایان غافل نبود. ثروت خود و مکنت خدیجه را پیش از این در همین راه باخته بود و آنچه نیز از سهم غنیمت و خمس به دست آورد به صدقه داده بود. با این همه پیش از بیماری وجه مختصری به عایشه داده بود تا نگاه بدارد. در بیماری از وی خواست تا آن را به محتاجان دهد. پس از آن چند لحظه بیهوش شد و در این بیماری مکرر این حالت برایش پیش می آمد. چون به هوش باز آمد از عایشه پرسید که آیا آن وجه را به محتاجان رسانیده است؟ زن گفت: هنوز نه. پیغمبر او را واداشت تا آن مال را حاضر آورد و آن را به کسانی که مستحق بودند فرستاد. پس از آن گفت: اکنون آسوده شدم از آن که شایسته نبود که پیش پوردگار خویش بروم و این اندازه مال داشته باشم.»

بامداد اسلام، ص 53:
«روایات راجع به ایام بیماری او (حضرت محمد ص) بسیارست ... تمام آنها ـ با وجود تفاوتی که در تفصیلات جزیی بین آنها هست ـ عبرت آمیزست و تأثرانگیز، و حاکی از قدرت اخلاقی محمد در زندگی و در مرگ.»

بامداد اسلام، ص 54:
«(حضرت محمد ص) در غایت سادگی می زیست. روی زمین می نشست و روی زمین غذا می خورد. در بازارها راه می رفت عبا بر تن می کرد و با بینوایان می نشست. می گفت: بنده ام، مثل بنده می خورم و مثل بنده می نوشم. در معاشرت مهربان و مؤدب و در غذا ساده و قانع بود. مکرر گرسنگی می شکید و غذا را نیز تا حد سیری نمی خورد...
با این همه پرهیز رهبانان را هم دوست نداشت. وقتی چند تن از یاران پیش او سخن از زهد و پرهیز خویش می گفتند، یکی گفت: من زن نگرفته ام. دیگری گفت: من گوشت نمی خورم. سومی افزود که من بر زمین خشک می خوابم و چهارمی گفت: من پیوسته روزه دارم. پیغمبر گفت: شکر خدا من روزه می دارم و هم می خورم، و شب زنده داری می کنم و هم می خوابم، و زن هم دارم و هرکس نمی خواهد از سنت من پیروی کند نیز از من نیست.»

بامداد اسلام، ص 55:
«کسانی که در سیرت او خواسته اند محققانه سخن برانند شیوه زندگی او را که در مدینه داشت با سیرتی که در مکه نشان می داد تفاوت نهاده اند. البته در مدینه که وی عنوان رهبر و پیشوای امت داشته است شیوه زندگیش با روش زندگی مردی که در مکه عرضه جور و استخفاف مخالفان بوده است تفاوت داشته است لیکن این نکته را نمی توان نشانه دوگونگی احوال روحانی او دانست.
با تفاوتی که در زندگی مکه و زندگی مدینه او هست در هردو جا سیرت وی برپایه پاکی و درستی بوده است. درهر دو جا رفق و مدارا و جوانمردی و شفقت دستور کارش به شمار می آمده است. باری سیره او سرمشق واقعی نیکی و پاکی بود.»
«محققان اروپا رفتار او را با یهود بنی قریظه که تقریبا همه را کشت برخلاف مروت شمرده اند اما گویی فراموش کرده اند که حتی در روزگار ما پیشوایان آزادی اروپا و امریکا گاه اهل یک قبیله یا یک شهر را بکلی نابود می کنند تا صلح و آزادی را برای دیگران تأمین کنند.
«در وجود محمد شور و ایمانی خلل ناپذیر بود که او را بر تحمل هرسختی و هرخطر دل می داد. با این همه تا کار به صلح برمی آمد از خونریزی اجتناب داشت.»


  
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل