اما درباره قياس مذاهب و ناجيه بودن ان هم قبلا بنده به صورت اجمالي نكاتي را گفتم اما مجدد متذكر مي شوم:
ببنيد برادر، هر كسي براي اينكه بخواهد ادعاي خود را ثابت كند بايد متمسك به تاريخ شود لذا تاريخ هست كه شجره و صحت و سقم يك شخص و مذهب را اثبات مي كند
ما سوال مي كنيم، ادله اسماعليه براي منجي بودن امامشان چيست؟
روايت هاي تاريخي انها بر زنده بودن او و همچنين مهدويت او چيست؟
روايات تاريخي انها بر اينكه امامت بر او جعل و نصب شد چيست؟
برادر عزيزم همان طور كه مستحضر هستيد شيعه اثني عشر براي اثبات امامت و خلافت تمامي ائه خود و حقانيت مذهب به كتب برادران اهل سنت رجوع مي كنيد و اين امر نشان از دواندم ريشه او در تاريخ هست كه ما مي توانيم از كتب مخالفين حقيانيت خود را اثبات كنيم
و حالا بنده يك سوال مي كنم اگر كتب اثني عشر ها حجت و قابل احتجاج نيست ايا كتب مخالفين هم دروغ مي گويند؟
خوب اينان كه مخالف هستند كه كلام رسول ص را مبين مي كنند و كتب انها ادله مبينه اي براي حقانيت اثني عشر هست و اين مسئله التزام ما را براي حقانيت نشان مي دهد حال ايا انها ادله اي براي حقانيت خود دارند؟ در صورتي كه رسول الله فرمودند نقباء و خلفاي من بعد از خودم به اندازه نقباء اهل كتاب يا همان يهود هست كه اين روايت در صحاح اهل سنت امده است
وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَآئِيلَ وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا مائده //12
در حقيقت‏خدا از فرزندان اسرائيل پيمان گرفت و از آنان دوازده سركرده برانگيختيم