ادامه پيام نيما:
منقول است از عايشه مادر مومنان:
پيامبر اسلام وقتي با من ازدواج کرد که من شش يا هفت ساله بودم. وقتي ما به مدينه آمديم، چند زن آمدند، ام رومان
وقتي من در حال تاب بازي بودم پيش من آمد، مرا بردند، آماده و آرايشم کردند، بعد مرا نزد پيامبر خدا بردند، و او وقتي
من 9 ساله بودم با من جماع کرد. او مرا جلوي در نگه داشت و من از خنده در حال ترکيدن بودم.
ويا :
صحيح بخاري 8.73.151
منقول است از عايشه:
من در حضور پيامبر با عروسکهايم بازي ميکردم و دختر بچه هاي ديگر که دوستان من بودند نيز با من همبازي ميشدند.
وقتي پيامبر خدا به مکان بازي من وارد ميشد آنها (دوستان عايشه) پنهان ميشدند ،اما پيامبر آنها را صدا ميکرد تا بيايند و
با من بازي کنند. (بازي با عروسک و تصاوير ممنوع است ،اما براي عايشه مجاز بود زيرا در آن زمان وي هنوز دختر
( کوچکي بود ،و هنوز به سن تکليف نرسيده بود (فاتح البري ج. 13 ص. 143
بهرحال اين گونه مدارک در کتابهاي اهل سنت زياد است . در ضمن ، خواهشمندم نفرمائيد که اين کتابها مال سنيهاست و ما قبول نداريم . چراکه بدون شک اهل تسنن نيز از روي غرض ورزي قصد چسباندن اتهام بچه بازي به پيامبرشان را نداشته اند و در ضمن ، در اينگونه مسائل که به خود محمد و خانواده درجه يک او و قرآن مربوط ميشود ، اساسا فرقي ميان شيعه و سني نيست ، و اختلافات تشيع و تسنن از زماني آغاز ميشود که بحث غدير و مرگ محمد و سقيفه و ... مطرح ميشود . و شيعيان و سنيان در مورد خود محمد و همسرانش اختلاف نظري ندارند . بويژه در مورد سن زنهاي او . بنابراين اين ادعا باطل ميشود . اما اگر پاسخ ديگري داريد مايلم بشنوم . اينگونه احاديث از عايشه را چگونه توجيه ميکنيد ؟