از تاریخ 28 آبان تا 8 آذر 1394 توفیق سفر به عراق همراه دو تن از دوستان، جهت شرکت در پیاده روی اربعین نصیب شد؛ هرچند چهار پنج روز قبل از اربعین باز گشتم.
نکات جالبی را که در این سفر دیدم به صورت کوتاه و مختصر به مرور در سایت می گذارم.
اینجا هرکی هرچی داره نذر حسین کرده!
میان عرب های عراق رسم است که در طول سال، بخشی از درآمد خود را پس انداز می کنند تا برای زائران امام حسین(ع) که به مناسبت اربعین پیاده به کربلا می روند، هزینه کنند. هرکس براساس وسع و توانایی اش با هر شیوه ای که در توان داشته باشد، به زائران خدمت می کند؛ از جمله اینکه انواع غذاها را برای زائران تدارک دیده بودند؛ از کباب و ماهی و مرغ گرفته تا چای و آب.
برخی موارد توجهم را بیشتر جلب کرد:
یک) دختر بچه ای هشت نه ساله با ظاهری فقیرانه دیدم که مقداری خلال دندان را در ظرفی کوچک گذاشته بود و به زائران تعارف می کرد. حدس زدم توانایی مالی او در همین حد بود.
دو) نوجوانی باکندن برگ شاخه های نخل، آنها را به شکل عصا در آورده، به زائران اهدا می کرد.
سه) بعضی کودکان و نوجوانان، تمام هست اشان، شیشه عطر بود که به زائران می زدند.
چهار) نوجوانانی هم بودند که با دستگاه، بدن زائران را ماساژ می دادند.
پنج) پسربچه ای را دیدم که ظرف بزرگی از آب را تدارک دیده بود و به ما به دلیل اینکه عرب نبودیم با اشاره اصرار می کرد تا از آن بخوریم.