سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سپارنده دانش نزد غیر اهل آن، مانند آویزنده گوهر و مروارید و طلا برگردن خوکان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
آمار

بازدید امروز :215
بازدید دیروز :621
کل بازدید :3063453
تعداد کل یادداشت ها : 1491
103/2/7
یادداشت های گذشته [1484]
برگزیده ها
 
کانال گفتگو با زرتشتیان [0] سایت "گفت و گو با زرتشتیان" [0] بر قله احادیث [0] مبهم ترین شخصیت تاریخ [0] خلیج فارس در سخن پیامبر(ص) [0] هیچستان [1] ترجمه منشور کورش [0] راه مقابله با زرتشتی [0] زنده زنده پوست کندن [1] سهم زرتشتیان در جنگ با عراق [1] نقد مسلمانان به جای اسلام [0] همه چیز اسلام از زرتشت! [0] چهارشنبه سوری [0] چرا اسلام جایگزین زرتشتی؟ [0] مهمترین های اسلام و زرتشتی [1] نژادپرستی ابزار زرتشتیان [0] گرایش زنان به اسلام [0] برخورد زرتشتیان با مرتدان [0] مقایسه ی بحرینی ها و زرتشتی ها [0] مفاتیح و ادرار شتر [0] نژادپرستی ممنوع [0] پس از عمری پژوهش [1] اسلام فردوسی [0] اسلام برای 1400 سال پیش [0] حقوق حیوانات در اسلام [0] تفسیر فروهر [0] امام رضا(ع) و زرتشتیان [0] مقایسه ی ادرار گاو و شتر [0] توهین به ایرانیان [0] تغییر در زرین کوب [0] ساسانیان بیگانه از فروهر [0] شورش ها در ایران [0] حضور امامان در جنگ با ایران [0] استحقاق توهین؟! [0] کاهش جمعیت زرتشتیان [0] کاهش حضور زرتشتیان در اینترنت [0] جنگ و کشتار [0] نجابت زرتشتیان [0] درخواست زرتشتیان از من [0] ظلم به زنان [0] اسلام اختیاری ایرانیان [0] می خواهم زرتشتی شوم! [475] ارزش شعار زرتشتیان [0] دزدی حدیث [0] وحشی‏گری در ایران باستان [0] کشتارهای امام علی(ع) [0] اخراج آریایی ها [0] تشرف یک زرتشتی به اسلام [0] عوامل گرایش به زرتشتی [0] ملاک خودی و غیر خودی [0] مشروعیت انجمن زرتشتیان؟ [0] قرض دادن زن خود [0] اعدام در دین زرتشتی [0] نوروز [0] انتخاب رئیس حکومت [0] آدم خواری [0] بی اعتباری گاتها [0] کارنامه اسلام [0] پیامبر اسلام(1) [0] پیامبر اسلام(2) [0] آرشیو پیوند روزانه [74]
خبر مایه
 
0[0]
لینک خرید کتاب راه راستی: www.raherasti.ir/9791

عضویت در تلگرام
 

سایت راه راستی راه اندازی شد

اصحاب اُخدود و زرتشتیان / حساسیت بی جای زرتشتیان به قلم مدیر سایت
نمی دانم چرا زرتشتیان در مورد ازدواج با محارم میان آنها آن هم در هزار سال پیش، اینقدر حساسیت نشان می دهند؟ چرا بر خلاف شواهد فراوان، باید آن را نفی کنند؟! هردینی را در نظر بگیریم در گذشته، گرفتار خرافه هایی بوده و حتی گاه هنوز هم گرفتار آن هستند. مگر گذشته ی همه ی مسلمانان در طول تاریخ، نیکو بوده؟ این همه پادشاه مسلمان ظالم در پرونده ی مسلمانان وجود دارد!
نباید زرتشتیان گرامی آوردن دلیل تاریخی زیر در مورد ازدواج با محارم را  به حساب توهین بگذارند. در ادامه خواهیم گفت که چه بسا این متن تاریخی، به گونه ای تجلیل از زرتشتیان باشد.

قرآن کریم، سوره ی بروج، آیه های 4 تا 8
قُتِلَ أَصْحابُ الأُخْدُودِ * النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ * إِذْ هُمْ عَلَیها قُعُودٌ * وَ هُمْ عَلی ما یفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ * وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ یؤْمِنُوا بِاللَّه الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ.
مرگ و عذاب بر شکنجه گران صاحب گودال (آتش) باد. گودال هایی پر از آتش شعله ور.  هنگامی که در کنار آن نشسته بودند. و آنچه را نسبت به مؤمنان انجام می دادند (با خونسردی) تماشا می کردند! هیچ ایرادی بر آن مؤمنان نداشتند جز اینکه به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند.

اصحاب اُخدود
«اخدود» به معنای گودال بزرگ یا خندق است و منظور در اینجا خندق های عظیمی است که مملو از آتش بود تا شکنجه گران مؤمنان را در آنها بیفکنند و بسوزانند.
در اینکه این ماجرا مربوط به چه زمان و چه قومی است و آیا این یک ماجرای خاص و معین بوده یا اشاره به ماجراهای متعدد از این قبیل در مناطق مختلف جهان است؟ در میان مفسران و مورخان گفتگو است.
معروف تر از همه آن است که مربوط به ذو نواس آخرین پادشاه حمیر (قبیله ای معروف) در سرزمین یمن است. به دلیل اینکه گروهی از مسیحیان حاضر نشدند، دین یهود را بپذیرند، به دستور ذو نواس، برخی از آنها را در گودالی بزرگ از آتش، زنده زنده سوزاندند و عده ای را با شمشیر کشتند.
آن شکنجه گران بی رحم، سرانجام به عذاب الهی گرفتار شدند و انتقام خون هایی که ریخته بودند در همین دنیا از آنها گرفته شد، و عذاب سوزنده ی قیامت نیز در انتظارشان است.

ولی روایات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که نشان می دهد اصحاب اخدود تنها در یمن و در عصر ذو نواس نبودند، تا آنجا که بعضی از مفسران ده قول در باره ی اصحاب اخدود نقل کرده اند! در روایتی از امیر مؤمنان علی(ع) می خوانیم که فرمود : «مجوس اهل کتاب بودند و به کتاب آسمانی خود عمل می کردند. یکی از پادشاهان آنها با خواهر خود همبستر شد و آن زن از پادشاه خواست که ازدواج با خواهر را مجاز بشمرد، ولی مردم نپذیرفتند و زیر بار نرفتند، و پادشاه عده ای از مؤمنان را که سخن او را قبول نکردند در خندقی از آتش افکند». (اعلام قرآن، ص 137)
هیچ بعید نیست که «اصحاب اخدود» شامل همه ی اینها و مانند آن بشود؛ هر چند مصداق معروف و مشهور آن همان داستان ذو نواس در سرزمین یمن است.

منبع:
ر. ک: تفسیر نمونه، ج 26، ص 326 ـ 340.

حدیثی که شأن نزول آیه را ازدواج با محارم دانسته است
در جامع البیان فی تفسیر القرآن (معروف به تفسیر الطبری)، ج‏30، ص: 84 آمده است:
«هنگامی که مهاجران از بعضی جنگ ها باز گشتند، خبر مرگ عمر بن خطاب به آنها رسید. بعضی به بعضی دیگر گفتند: مجوسیان نه اهل کتابند و نه از مشرکان عرب؛ چه حکمی بر آنها جاری می شود؟ امام علی(ع) فرمود:
آنان اهل کتاب بودند و نوشیدن شراب بر آنها حلال بود. یکی از پادشاهان آنها شراب نوشید و پس از مستی، با خواهرش همبستر شد. پس از برطرف شدن مستی، به خواهر گفت: وای بر تو! راه برون رفت از این گرفتاری چیست؟ (ظاهرا قضیه میان مردم فاش شده بود) خواهر جواب داد: برای مردم سخنرانی کن و بگو: ای مردم! خداوند نکاح با خواهران را حلال کرده است. پادشاه چنین کرد. اما مردم گفتند: ما از این سخن به درگاه خداوند بیزاری می جوییم. هیچ پیامبری چنین سخنی را نیاورده است و در کتاب خدا نیافتیم.
شاه پشیمان نزد خواهر رفت و گفت: وای بر تو! مردم از پذیرش آن خودداری کردند. خواهر گفت: به آنها شلاق بزن. شاه چنین کرد؛ باز هم نپذیرفتند. دوباره پشیمان باز گشت و گفت: آنان از پذیرفتن ابا دارند. خواهر گفت: برایشان سخنرانی کن. اگر نپذیرفتند به رویشان شمشیر بکش. چنین کرد و باز هم مردم از پذیرش خودداری کردند. به خواهر گزارش داد. خواهر گفت: گودالی (از آتش) حفر کن و سپس اهل مملکت خود را بر آن عرضه کن. هرکس اقرار (به جواز ازدواج با خواهر) کرد که هیچ و الا او را در آتش پرتاب کن.
او چنین کرد و در نتیجه خداوند در باره ی آنها چنین نازل فرمود: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ … أَنْ یؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ حرقوهم ثُمَّ لَمْ یتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِیقِ».
آنان از آن زمان تا کنون ازدواج با خواهران و دختران و مادران را حلال شمرده اند».

یادآوری:
یک) «جامع البیان» از منابع تفسیری مهم اهل سنت است و خلاصه ی حدیث فوق در کتاب شیعی «قصص الانبیاء» تألیف قطب الدین راوندی (درگذشت: 573 ق)، ص 246 ـ 247، ح 319 آمده است.

دو) اگر این شأن نزول درست باشد، علاوه بر آنکه جواز ازدواج با محارم میان زرتشتیان را نشان می دهد، بعید نیست حکایت از آن داشته باشد که آن مؤمنانِ خوددار از پذیرش ازدواج با محارم ـ که قرآن آنها را ستوده است ـ زرتشتی بوده اند.

سه) این حدیث نشان می دهد که ازدواج با محارم جزء دین زرتشتی حقیقی نبوده است بلکه دیگران به این دین تحمیل کرده اند.

چهار) یک شاهد اینکه توده ی مردم زرتشتی، ازدواج با محارم را نیکو نمی شمردند و در برابر آن، مقاومت می کردند، برشمردن این همه ثواب و فضیلت برای ازدواج با محارم در منابع قدیمی زرتشتی است.

متن عربی حدیث
لما رجع المهاجرون من بعض غزواتهم، بلغهم نعی عمر بن الخطاب رضى الله عنه، فقال بعضهم لبعض: أی الأحکام تجری فی المجوس، و إنهم لیسوا بأهل کتاب، و لیسوا من مشرکی العرب، فقال علی بن أبی طالب رضى الله عنه:
قد کانوا أهل کتاب، و قد کانت الخمر أحلت لهم، فشربها ملک من ملوکهم، حتى ثمل منها، فتناول أخته فوقع علیها، فلما ذهب عنه السکر قال لها: ویحک فما المخرج مما ابتلیت به؟ فقالت: اخطب الناس، فقل: یا أیها الناس! إن الله قد أحل نکاح الأخوات، فقام خطیبا، فقال: یا أیها الناس! إن الله قد أحل نکاح الأخوات، فقال الناس: إنا نبرأ إلى الله من هذا القول، ما أتانا به نبی، و لا وجدناه فی کتاب الله، فرجع إلیها نادما، فقال لها: ویحک إن الناس قد أبوا علی أن یقروا بذلک، فقالت: ابسط علیهم السیاط، ففعل، فبسط علیهم السیاط، فأبوا أن یقروا، فرجع إلیها نادما، فقال: إنهم أبوا أن یقروا، فقالت: اخطبهم فإن أبوا فجرد فیهم السیف، ففعل، فأبى علیه الناس، فقال لها: قد أبى علیّ الناسُ، فقالت: خد لهم الأخدود، ثم اعرض علیها أهل مملکتک، فمن أقر، و إلا فاقذفه فی النار، ففعل، ثم عرض علیها أهل مملکته، فمن لم یقر منهم قذفه فی النار، فأنزل الله فیهم: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ … أَنْ یؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ حرقوهم ثُمَّ لَمْ یتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِیقِ».
فلم یزالوا منذ ذلک یستحلون نکاح الأخوات و البنات و الأمهات.

منبع:
جامع البیان فی تفسیر القرآن (معروف به تفسیر الطبری)، محمد بن جریر طبری (درگذشت: 310 ق)، ج‏30، ص: 84

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


  
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل