*روایت زیر را از کتابهای اهل سنت می آورم:
دو مرد در زمان حکومت عمر نزد او رفته مسأله ای شرعی پرسیدند. او همراه آن دو به مسجد رفت و آن مساله را از امام علی(ع) پرسید و جواب گرفت.
یکی از دو مرد باتعجب به عمر گفت: ما آمدیم از تو بعنوان امیرالمؤمنین بپرسیم اما همراه ما به مسجد آمدی و از این مرد پرسیدی و جواب او را قبول کردی؟!
ــ مگر او را نمی شناسید؟
ــ نه.
ــ او علی بن ابی طالب است. شاهد بودم که رسول خدا(ص) فرمود: اگر آسمانهای هفتگانه را در یک کفه ی ترازو بگذارند و ایمان علی را در کفه ی دیگر، ایمان علی سنگین تر خواهد بود.
منابع اهل سنت
تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص340 ـ 341 و ر.ک: مناقب خوارزمی، ص 13 ـ 131، ح 145 و 146؛ عیون الأخبار، برگ 26؛ ذخائر العقبی، ص 100؛ الریاض النضرة، ج 2، ص 300؛ کفایة الطالب، ص 258؛ میزان الاعتدال، ج 6، ص 84؛ الفردوس؛ ج 3، ص 363، ح 5100؛ کنز العمّال، ج 11، ص 617، ح 32993؛ الریاض النضرة، ج 2، ص 300؛ جواهر المطالب، 1، ص 268؛ الأنباء المستطابة؛ ص 155 و 157.
متن عربی حدیث
أتی رجلان عمر بن الخطّاب فى ولایته یسألانه عن طلاق الأمة، فقام معتمداً بشىء بینهما حتّی أتی حلقة فى المسجد، وفیها رجل أصلع، فوقف علیه، فقال: یا أصلع، ما قولک فى طلاق الأمة؟ فرفع رأسه إلیه ثمّ أومأ إلیه بإصبعیه، فقال عمر للرجلین: تطلیقتان.
فقال أحدهما: سبحان الله! جئنا لنسألک وأنت أمیرالمؤمنین فمشیت معنا حتّی وقفت علی هذا الرجل [فسألته] فرضیت منه بأن أومأ إلیک! فقال: أو تدریان من هذا؟ قالا: لا.
قال: هذا على بن أبىطالب، أشهد علی رسول الله؟ سمعته وهو یقول: لو أنّ السماوات السبع وضعن فى کفّة میزان، ووضع إیمان على فى کفّة میزان لرجح بها إیمان على.