سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، بنده پُر خوابِ بیکار رادشمن می دارد . [امام کاظم علیه السلام]
آمار

بازدید امروز :259
بازدید دیروز :549
کل بازدید :3067222
تعداد کل یادداشت ها : 1491
103/2/16
یادداشت های گذشته [1484]
برگزیده ها
 
کانال گفتگو با زرتشتیان [0] سایت "گفت و گو با زرتشتیان" [0] بر قله احادیث [0] مبهم ترین شخصیت تاریخ [0] خلیج فارس در سخن پیامبر(ص) [0] هیچستان [1] ترجمه منشور کورش [0] راه مقابله با زرتشتی [0] زنده زنده پوست کندن [1] سهم زرتشتیان در جنگ با عراق [1] نقد مسلمانان به جای اسلام [0] همه چیز اسلام از زرتشت! [0] چهارشنبه سوری [0] چرا اسلام جایگزین زرتشتی؟ [0] مهمترین های اسلام و زرتشتی [1] نژادپرستی ابزار زرتشتیان [0] گرایش زنان به اسلام [0] برخورد زرتشتیان با مرتدان [0] مقایسه ی بحرینی ها و زرتشتی ها [0] مفاتیح و ادرار شتر [0] نژادپرستی ممنوع [0] پس از عمری پژوهش [1] اسلام فردوسی [0] اسلام برای 1400 سال پیش [0] حقوق حیوانات در اسلام [0] تفسیر فروهر [0] امام رضا(ع) و زرتشتیان [0] مقایسه ی ادرار گاو و شتر [0] توهین به ایرانیان [0] تغییر در زرین کوب [0] ساسانیان بیگانه از فروهر [0] شورش ها در ایران [0] حضور امامان در جنگ با ایران [0] استحقاق توهین؟! [0] کاهش جمعیت زرتشتیان [0] کاهش حضور زرتشتیان در اینترنت [0] جنگ و کشتار [0] نجابت زرتشتیان [0] درخواست زرتشتیان از من [0] ظلم به زنان [0] اسلام اختیاری ایرانیان [0] می خواهم زرتشتی شوم! [475] ارزش شعار زرتشتیان [0] دزدی حدیث [0] وحشی‏گری در ایران باستان [0] کشتارهای امام علی(ع) [0] اخراج آریایی ها [0] تشرف یک زرتشتی به اسلام [0] عوامل گرایش به زرتشتی [0] ملاک خودی و غیر خودی [0] مشروعیت انجمن زرتشتیان؟ [0] قرض دادن زن خود [0] اعدام در دین زرتشتی [0] نوروز [0] انتخاب رئیس حکومت [0] آدم خواری [0] بی اعتباری گاتها [0] کارنامه اسلام [0] پیامبر اسلام(1) [0] پیامبر اسلام(2) [0] آرشیو پیوند روزانه [74]
خبر مایه
 
0[0]
لینک خرید کتاب راه راستی: www.raherasti.ir/9791

عضویت در تلگرام
 

سایت راه راستی راه اندازی شد

*احنف بن قیس می گوید: بر معاویه وارد شدم. از شیرینی و ترشی، آن قدر آورد که شگفتی مرا برانگیخت. آن گاه گفت: آن غذای رنگین را بیاورید. آن گاه، غذایی آوردند که نفهمیدم چیست. پرسیدم: این چیست؟
جواب داد: روده ی مرغابی است که با مغز و روغن پسته، انباشته شده و بر آن، شکر پاشیده شده است.
گریه ام گرفت. گفت: چرا گریه می کنی؟ گفتم: آفرین بر علی بن ابی طالب! چنان از جان خود مایه گذاشت که نه تو و نه غیر تو نمی توانند چنین کنند.
گفت: چگونه؟ گفتم: شبی هنگام افطار بر وی وارد شدم. به من فرمود: برخیز و با حسن و حسین، شام بخور.
آن گاه خود به نماز ایستاد. هنگامی که نمازش تمام شد، کیسه ای مُهر شده را خواست و از آن، مقداری آرد جو در آورد و بار دیگر، آن را مُهر کرد. گفتم: ای امیرمؤمنان! تو را هیچ گاه بخیل ندیده ام. پس چرا بر این کیسه ی جو، مُهر می زنی؟
فرمود: «از روی بُخل بر آن مهر نمی نهم؛ بلکه می ترسم حسن یا حسین، آن را به روغنی آغشته کنند و یا چرب کنند».
پرسیدم: مگر حرام است؟ فرمود: «نه؛ ولی بر پیشوایانِ حق، واجب است که در خوردن و پوشیدن، به ناتوان ترین افراد مردمشان تأسّی جویند و از مردم، با چیزی که در توان آنان نیست، متمایز نشوند تا تهی دستان، آنان را ببینند و از خدا برای شرایطی که در آن زندگی می کنند، خشنود باشند و ثروتمندان، آنان را ببینند و در شُکر و فروتنی بیشتر بکوشند. (تذکرة الخواص، ص 110 از منابع اهل سنت)

گستره حکومت امام علی(ع)

لینک های مرتبط:
قسم اول
قسمت سوم


  
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل