آمیانوس حکایت می کند (کتاب 23، بند 6، فقره 80)، که «از عادات ایرانیان این بود، که تمام یا قسمتى از پوست بدن مجرمین را مى کندند.
و پروکوپیوس (جنگ ایران، 1/ 5) روایت مى کند، که پوست یک سردار ارمنى را کنده، از کاه انباشتند و بر درختى بسیار بلند آویختند.
در زمان تعقیب عیسویان گاهى بزرگان مسیحى را رجم می کردند (لابور، ص 61).
در زمان یزدگرد دوم دو راهبه مسیحى را مصلوب کرده، همچنان بر دار سنگسار کردند (ایضا، ص 127).
چند نفر از عیسویان را زنده در دیوار نهادند (ایضا، ص 112).
مجازات باستانى مبنى بر ساییدن تن مجرمین در زیر پاى پیل (فیل)، که نمونه هایى از آن در ازمنه اسلامى نیز دیده شده، در عهد ساسانیان رواج داشت (هوفمان، ص 53؛ طبرى، ص 1012، نلدکه، ص 307)…
براى ترسانیدن متهمین آلات و ادوات مختلف شکنجه را در برابر چشم آنها مى گستردند (هوفمان، ص 53).
زندانیان را گاهى با انگشت بنصر (انگشت میان انگشت وسط و کوچک) مى آویختند. و گاهى واژگون و گاهى با یک پا سرنگون بر دار مى کردند و با تازیانه هایى بافته از پى گاو می زدند. (ایضا، ص 25) در زخمها سرکه و نمک و انقوزه میریختند (ایضا، ص 29).
اندام آن بى نوایان را یک یک قطع مى کردند و پوست سرشان را مى کندند. گاهى پوست چهره را از پیشانى تا چانه برمى داشتند و گاهى پوست دست و پشت آنها را مى بریدند (لابور، ص 110) و سرب گداخته در گوش و چشم می ریختند و زبان را مى کندند. گردن یکى از شهداى عیسوى را سوراخ کردند و زبان او را از آن سوراخ بیرون کشیدند (لابور، ص 61)
جوال دوز در چشم و در تمام بدن فرو مى کردند (هوفمان، ص 55) و دائم سرکه و خردل در دهان و چشم و منخرین (دو سوراخ بینی) آنها می ریختند تا مرگ فرا رسد (هوفمان، ص 56).
یکى از ادوات کثیر الاستعمال شانه آهنین بود، که گوشت تن محکوم را با آن مى کندند. براى افزایش درد و شکنجه بر استخوان هایى، که نمایان شده بود، نفت مى ریختند و آتش مى زدند. شکنجه چرخ و اعدام بر روى خرمن هیزم که بر آن نفت ریخته و مهیاى آتش گرفتن بود، در ردیف شکنجه هاى ایران مذکور است و از آن گذشته اکثر این شکنجه ها را در حقوق جزاى هند باستانى مى توان دید (ر ک matiracaR mukA, caD snI dnaD ترجمه میر، لیپزیگ، ص 36 و ما بعد).
دهشتناک ترین شکنجه ها شکنجه معروف به «نه مرگ» بود، که تفصیل آن از این قرار است: جلاد به ترتیب انگشتان دست و انگشتان پا و بعد دست را تا مچ و پا را تا کعب و سپس دست را تا آرنج و پا را تا زانو و آنگاه گوش و بینى و عاقبت سر را قطع می کرد (هوفمان، همانجا؛ لابور، ص 61).
اجساد اعدام شدگان را نزد حیوانات وحشى می افکندند (لابور، ص 62).
گاهى محبوسین عیسوى را بوعده آزادى یا استرداد اموال مضبوطه وادار باعدام هم کیشان خود مى کردند (ایضا ص 61 و بعد)…
باید دانست، که این مجازات ها مخصوص سیاست هاى مذهبى بوده و بنابراین آن بی رحمی ها نتیجه اختلاط تعصب و غیرت دینى با مفاسد شهوانى است، که در اعمال محاکم مذهبى اروپا نیز در چند قرن پیش مکرر مشاهده شده است.
منبع:
ایران در زمان ساسانیان، آرتور کرستین سن (درگذشت: 1945 م)، ترجمه: رشید یاسمى، تهران، دنیاى کتاب، چاپ ششم، 1368 ش، ص: 414 ـ 417