مصاحبه ای با اینجانب در نشریه «پیک زواره»، سال سوم، ش 27، خرداد 1385 به چاپ رسید:
جناب آقای سید حسن فاطمی از محققان پرتلاش است که مقالات متعددی در موضوعات تاریخی، فرهنگی، سیره و شرح حال به نگارش در آورده و این نوشته¬ها در مجلات معتبر به طبع رسیده است. همکاری ایشان با مؤسسات پژوهشی نیز کارنامه علمی استاد فاطمی را پربار و درخشان نموده است. دفتهایی وافر، تتبع، نکته سنجیهای بلیغ و روشن کردن حقایق تاریخی از ویگیهای قلم این محقق معاصر است.
از مشکلاتی که امروزه بسیاری از سادات با آن روبه رو هستند، نداشتن نسب نامه یا نسب نامه قابل اعتماد است. مشکل دیگر اینکه برخی, شجره نامه قابل اعتماد دارند اما نام خود را نمی توانند به جدی برسانند که نام او در نسب نامه مضبوط است. آقای سید حسن فاطمی از جمله سادات طباطبایی زواره به شمار می رود که با مشکل اخیر روبه رو بوده و توانسته است نسب نامه خود و عده ای از سادات را به دست آورد. او نتیجه پژوهش خود را در کتابی با عنوان «شاخه ای از سادات طباطبایی» آورده است. کتاب مورد اشاره در اولین همایش معرفی و تکریم امامزادگان ایران که در تابستان سال 1384 توسط سازمان اوقاف در تهران برگزار شد، جزء آثار برتر شناخته شد.
جهت آشنایی با تجربه ایشان، گفتگویی را با وی در این زمینه ترتیب داده¬ایم. امید آنکه مورد توجه خوانندگان نشری? پیک زواره واقع شود.
پیش از هرچیز به اختصار نمایی از خاندان خود بیان کنید.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم. با تشکر و سپاس، عرض کنم که براساس نسب نامه ای که در دست داریم و آنچه در کتابهای انساب آمده، اجداد ما از کوفه به اصفهان مهاجرت کردند و پس از چند نسل، به مدینه السادات زواره رفتند و ظاهراً دلیل آن، بهره مندی از موقوفه های احمد رستم بوده است. وی در عصر غیبت صغری املاک فراوانی را وقف نوادگان خود کرد و هنوز هم بخشی از این املاک به عنوان وقف، باقی است و متولی آن, ثمراتش را میان سادات تقسیم می کند. اجداد ما پس از چند قرن به روستای جشوقان – در اطراف کوهپایه – رفتند. سال 1135 قمری افغانها ایران را اشغال کردند. چند تن از افغانها به روستای جشوقان می روند و با مردم درگیر می شوند. در این بین جد ما میرعماد و برادرش میرجهان (جد آیت اللَّه سید محمدحسن میرجهانی) یک یا دو افغانی را می کشند و از آنجا فرار می کنند. میرعماد به روستای حسن آباد جرقویه – واقع در 115 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان – می رود و میرجهان در محمدآباد ساکن می شود و هرکدام با ازدواج، دارای فرزندان و نوادگانی می شوند که اکنون در جاهای مختلف پراکنده اند.
پدر بنده متولد حسن آباد است و در نوجوانی به قم مهاجرت کرد و من متولد قم هستم.
چه شد که به فکر تدوین این کتاب افتادید؟
تا پیش از چاپ آن، شجره نامه ما شامل نام میرعماد تا امام حسن مجتبی(ع) می شد. همیشه قضیه فرار میرعماد به حسن آباد بر سر زبانها بود و از کودکی می شنیدم که ما از سادات طباطبایی و از نواده های میرعماد هستیم و اینکه اجدادمان در زواره زندگی می کرده اند؛ اما نام ما تا میرعماد ثبت نشده بود. این امر سالها فکرم را به خود مشغول کرده بود تا اینکه سال 1380 تصمیم جدی گرفتم که این قضیه را دنبال کنم و توانستم عده ای از نوادگان میرعماد را شناسایی کنم و در کتاب «شاخه ای از سادات طباطبایی» بیاورم.
برای اینکه دیگران نیز از تجربه شما استفاده کنند, برای یافتن نام اجداد تا میرعماد چه اقداماتی انجام دادید؟
اکنون حسن آباد شهر شده و سادات فراوانی آنجا زندگی می کنند یا از آنجا به شهرهای دیگر مهاجرت کرده اند. این سادات از شاخه های مختلفند و این امر کار ما را دشوارتر کرد. طی نامه های متعدد به عده ای از سادات حسن آبادی در شهرهای مختلف که احتمال می دادم نواده میرعماد باشند، خواستم که نام اجدادشان را همراه با فتوکپی شناسنامه و نیز فتوکپی اسنادی از گذشته که نام سیدی در آن آمده برایم بفرستند. در مدتی که منتظر جواب بودم، کتابهای نسب شناسی فراوانی را بررسی کردم تا شاید نام فرزندان و نواده های میرعماد را بیابم اما هیچ نامی را نیافتم.
از طریق نامه نگاریها نتوانستم نام اجداد را تا میرعماد به دست آورم. اما نتیجه نامه ها این شد که سادات منطقه، اینجانب را به عنوان کسی بشناسند که واقعاً دنبال این قضیه است و غالباً همکاری خوبی می کردند.
طی دو سفر به حسن آباد این اقدامات را انجام دادم: ملاقات با سالمندان و یادداشت کردن گفته های آنها، ضبط نام همه کسانی که ادعا می کردند نواده میرعمادند با نام اجدادشان، نوشتن نام و مشخصات و تاریخ فوت همه ساداتی که در قبرستان آن شهر مدفونند.
در گذشته کسی نام خانوادگی نداشت و در اسناد به جای آن، نام پدر را می نوشتند. لذا از پاره ای اسناد فتوکپی تهیه کردم و برخی را هم به امانت به قم آوردم و از آنها تصویر کامپیوتری تهیه کردم. تاکنون در این زمینه حدود یکصد سند که شامل وقف نامه، اجاره نامه، معاملات و … می شود، جمع کرده ام و نیز فتوکپی شناسنامه حدود سیصد تن از نوادگان میرعماد نزد اینجانب است.
شنیدم که در دفتر هدایا و نذورات آستان مقدس امام رضا(ع) نام اهداکنندگان را با محل سکونتشان ثبت می کنند. از آنجا که برخی اجداد ما ثروتمند بودند، احتمال دادم هدایایی را به آنجا برده باشند یا املاکی را وقف کرده باشند. با مراجعه به ساختمان اداری آستان قدس رضوی از این امر جویا شدم، اما نتوانستم به نام اجداد دست پیدا کنم.
از پیدا کردن مدرک کتبی ناامید شدم و ناچار به گفته های شفاهی سالمندان اعتماد کردم. آنان نام اجداد را با یک اختلاف تا میرعماد می گفتند.
وقتی سالمندان با یک اختلاف نام اجداد را می گفتند، چگونه توانستید نقل درست را تشخیص دهید؟
در علم انساب برای هر قرن سه پشت را در نظر می گیرند. نقلی که یک جد را کمتر می گفت، با این قاعده جور در نمی آمد. تعداد واسطه ها از آیت اللَّه میرجهانی تا میرجهان، شش نفر است. اما واسطه میان آن عده از نوادگان میرعماد که همسال آیت اللَّه میرجهانی هستند تا میرعماد، اگر عدد کمتر را در نظر می گرفتیم تنها چهار نفر می شد و این تفاوت زیادی است اما اگر واسطه ها پنج نفر باشند، یک نفر اختلاف در طول دو قرن، طبیعی است. برخی مدارک کتبی نیز نظریه پنج واسطه را تأیید می کرد. قول به واسطه های بیشتر مستند به گفته یکی از افراد برجسته حسن آباد بود که بیش از پنجاه سال پیش وفات یافته و آن موقع اطلاعات دقیق تری نسبت به امروز در دست بود.
این امور با توضیح بیشتر در کتاب آمده است.
شجره نامه ای را که شما تهیه کردید چه ویژگیهایی دارد؟
در بسیاری از نسب نامه ها مثلاً نوشته شده: علی پسر محمد پسر حسن پسر حسین. اما در این کتاب، تنها به ذکر نام افراد اکتفا نکردیم و تا آنجا که در توانمان بوده این موارد را نیز در معرفی هر شخص لحاظ کرده ایم: نام خانوادگی، سال تولد، محل تولد، تاریخ مهاجرت به محل دیگر، سال درگذشت، محل دفن و اگر زنده اند محل سکونت.
در گذشته همراه نام افراد، القابی چون «حاج» و «میرزا» می گفتند و می نوشتند. در مورد سادات مرحومی که بیش از دهها سال پیش وفات یافته اند، این القاب را حفظ کردیم تا اگر سندی در مورد آنها پیدا شد، شناسایی آسان تر باشد.
برخی سادات ویژگی خاصی داشته اند، مثلاً کدخدا بوده اند یا مسجدی را ساخته اند. در این موارد خواننده را به قسمتی تحت عنوان «یادداشتها» ارجاع داده ایم و در آنجا توضیح لازم را بیان کرده ایم.
آیا این کار تمام شده یا اموری باقی مانده که می خواهید دنبال کنید؟
سادات در این کتاب به دو دسته تقسیم شده اند: عده ای که توانستیم نامشان را به میرعماد برسانیم و نیز عده ای که ادعای انتساب به میرعماد را دارند اما نام اجدادشان تا او به دست نیامد. گروه دوم را در بخش «منسوبان به میرعماد» آوردیم. اگر اسناد دیگری به دستم برسد امید دارم که بتوانم نام آنها را نیز ملحق کنم. چنانکه پس از چاپ اول، به سندی برخوردم که طبق آن در سال 1245ق زنی ملکی را به برادرش فروخته بود و سه تن از برادران آنها در حاشیه، به عنوان شاهد مهر کرده بودند و به نام پدر آنها تصریح شده بود و نیز تصریح شده بود که آنها برادر خریدار و فروشنده اند. در چاپ اول کتاب نام یکی از برادران را در بخش نوادگان میرعماد و دیگری را در بخش منسوبان آورده بودم. با یافت شدن این سند، برادری که نام او و نسلش در قسمت منسوبان بود به بخش قبل منتقل کردم.
همواره در حال کسب اطلاعات جدید هستم، مانند نامهای تازه متولدها که در چاپهای بعد اضافه می کنم.
گویا کتاب با شیوه خاص منتشر می شود.
بله، اگر آن را یکدفعه با تیراژ بالا چاپ می کردیم، هم گران تمام می شد و هم به آسانی نمی توانستیم چاپ مجدد کنیم و اطلاعات جدید را بیفزاییم. بنابراین تنها جلد کتاب را در تیراژ بالا چاپ کردیم اما متن را در تعداد کم با کپی پرینتر تکثیر می کنیم و کتابها را صحافی دستی می کنیم. با این روش دستمان در تصرف باز است. تا به حال سه بار چاپ کتاب تجدید شده و هر بار با چاپ قبل تفاوت زیاد دارد.
این را هم عرض کنم که تا کنون هزینه چاپ را خود سادات به عهده گرفته اند و به صورت رایگان توزیع شده است.
در این زمینه آیا با مشکل خاصی روبه رو هستید؟
همانطور که گفتم، هنوز نام اجداد عده ای از نوادگان میرعماد را نتوانستیم به میرعماد برسانیم. در عین حال عده ای اسناد و مدارکی دارند و نمی دانم چرا از نشان دادن آنها نگرانند؟ بنده حاضرم هزینه فتوکپی را بپردازم و دارنده مدرک، خودش از آن فتوکپی تهیه کند و در اختیارم بگذارد. اگر شخص نمی خواهد تصویر اسناد را در اختیار کسی قرار دهم این را نیز می پذیرم. اگر خدای ناخواسته اهل سوء استفاده بودیم تا به حال معلوم شده بود.
در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.
علاوه بر اهالی حسن آباد از ساکنان جاهای دیگر مثل زواره اگر مدرکی دارند که احتمال می دهند برای کار ما مفید باشد یا اطلاعاتی دارند، خواهشمندم بنده را در جریان قرار دهند.
در اینجا لازم می دانم از کسانی که در سامان یافتن این نسب نامه همکاری داشتند تشکر کنم. بعضی از آنان عبارتند از: آقایان حجت الاسلام سید مهدی رجایی، سید حسین حسینی، سید محمد فاطمی، سید رضا فاطمی، محمود صادق، حسن منصوری، سید علی حسینی، سید یحیی آزادی، سید حسین فاطمی، سید محمود حسینی، سید ابوالقاسم فاطمی، سید ابوالفضل حسینی و سید رحمت اللَّه فاطمی زاده.