دوست گرامی جواد مفرد کهلان در مقاله ای دلایلی را ذکر کرده در مورد اینکه مزار حضرت معصومه(س) در قم، مربوط به آن حضرت نیست بلکه یک معبد باستانی بوده است. در قسمت اول، دلیل نخست ایشان را جواب دادیم و اما دلیل دوم ایشان:
«2 ـ روایت مذکور، آنجا که به حضور "دو سوار نقاب پوش" برای تدفین او اشاره دارد، کاملا ساختگی بنظر میرسد. در برخی منابع، این دو سوار را پدر و جد فاطمه دانسته اند، به عذر اینکه باید فرد یا افراد محرمی برای در گور نهادن یک زن، بوده باشند. تأکید بر کهولت "قادر" نیز شاید همین معنا را دلالت کند. اما، حضور سوارانی ناشناس در جمع دوستداران ائمه و اقدام آنها در تدفین زنی از تبار ایشان، بی آنکه عکس العمل یا سؤالی را همراه داشته باشد، از دیدگاه یک مورخ قابل قبول نیست؛ هرچند در منطق اسطوره ای، چنین تردیدهایی هرگز پیش نمی آید. (در مورد اسطوره ها و تفاوت منطق حاکم بر آنها با نگرشهای علمی به مشروح مصاحبه ی من با دکتر کزازی مراجعه کنید.)
جواب:
یک) کتاب «تاریخ قم» از آن دو نقاب پوش نام نبرده. برای نادرستی اینکه آن دو نقاب پوش نمی توانند پدر و جد حضرت معصومه(س) باشند، به جای اینکه جناب کهلان به کهولت سن پدر و جد استناد کند، می بایست می گفت که در آن زمان، پدر و جد او حیات نداشته اند؛ زیرا حضرت معصومه(س) در سال 201ق از دنیا رفت اما پدر او (امام کاظم ع) در سال 183ق و جد او (امام صادق ع) در سال 148 از دنیا رفتند.
با توجه به اینکه حضرت معصومه(س) برادر زیاد داشت، چه بسا آن دو نقاب پوش، برادران او در ایران بوده اند که وقتی از ارتحال ایشان خبر شدند، خود را به محل دفن رسانده اند. یا محارم دیگر او بوده اند.
دو) به فرض که این داستان، ساختگی باشد، نمی توان بخاطر جعلی بودن آن، اصل اعتبار مرقد حضرت معصومه(س) را منکر شد. این همه مزار معتبر در مورد شخصیت های تاریخی وجود دارد اما به صرف وجود یک داستان نادرست در باره ی آن شخصیت ها، کسی اساس اعتبار مزارشان را زیر سؤال نمی برد.