*امروزه هیچ سخن و آدابی را با اطمینان نمی توان به زرتشت نسبت داد. در مقابل، برخی دوستان زرتشتی نیز همین ایراد را مطرح کردند که: خود شما چگونه سخنی را به پیامبر اسلام نسبت می دهید و به صحت آن اطمینان می کنید؟
پاسخ:
بیشتر روایاتی که در اختیار داریم زنجیره ی سند دارند و نام واسطه ها از نویسنده ی کتاب تا معصوم(ع) آمده است. به عنوان مثال اولین روایت در کتاب کافی چنین است:
«حدثنی عدة من اصحابنا منهم: محمد بن یحیی العطار، عن احمد بن محمد، عن الحسن بن محبوب، عن العلاء بن رزین، عن محمد بن مسلم، عن ابی جعفر (امام باقر«ع»)، قال: لما خلق الله العقل ...؛
عده ای از شیعیان از جمله محمد بن یحی عطار برایم نقل کردند از احمد بن محمد از حسن بن محبوب از علاء بن رزین از محمد بن مسلم از امام باقر(ع) که او فرمود: هنگامی که خداوند عقل را خلق کرد ...»
در علم رجال، غالبا به ترتیب الفبا نام راویان آمده و از جهت مورد اعتماد بودنشان، بررسی شده اند. فقیهان برای اینکه به اعتبار روایتی اطمینان پیدا کنند، یک یک راوی ها را مورد بررسی قرار می دهند. اگر فقیه دریافت که همه ی راوی ها در زنجیره ی سند، راستگو و قابل اعتمادند و نیز روایت مخالفتی با قرآن ندارد، آن را می پذیرد اما اگر چنین نبود آن حدیث را کنار گذاشته، ضعیف می شمارد.
بنابراین اگر سند روایتی به یکی از صورتهای زیر باشد، فقیهان آن را ضعیف می شمرند و اطمینان به صحت آن پیدا نمی کنند:
الف) شیخ کلینی مثلا سندی را برای روایت ذکر نکند و بدون ذکر واسطه، مستقیم از پیامبر یا معصومی دیگر نقل کند.
ب) اگر کلینی از میان مثلا ده واسطه، از یکی نام نبرد و بگوید: احمد از شخصی نقل کرده و او از فلانی و او از فلانی تا آخر.
ج) اگر از میان ده واسطه نه نفرشان راستگو باشند اما یکی دروغگو.
د) راستگو بودن نه واسطه معلوم شود اما یکی از آنها را نشناسیم. به این صورت که نام او در علم رجال نیامده باشد یا اگر آمده، گفته نشده باشد که آیا او قابل اعتماد است یا نه.
هـ) راستگو بودن نه نفر از ده واسطه معلوم است اما یکی از نامها مشترک میان دو نفر است که فقط مورد اطمینان بودن یکی از آنها برای ما معلوم شده است. مثلا نام راوی «احمد بن حسن بن موسی» باشد و در علم رجال از دو نفر به این اسم، نام برده شده باشد که فقط یکی از آنها راستگو است.
پنج مورد فوق تنها نمونه هایی از روایت هایی بود که فقیهان، به آنها اعتماد نمی کنند زیرا می گویند: احادیثی که چنین ویژگی هایی دارند، اطمینان نمی کنیم که واقعا از پیامبر یا امام(ع) باشد.
این شیوه ی فقیهان امری کاملا عقلی و منطقی و عرفی است و ربطی به اسلام یا ادیان ابراهیمی ندارد. عرف مردم دانا اینگونه اند که وقتی کسی حرفی را می زند در صورتی قبول می کنند که بدانند او از چه کسی نقل کرده و دقت می کنند که آیا واسطه یا واسطه ها راستگو بوده اند یا نه.
پرسش:
در اینجا ما نیز این پرسش را با زرتشتیان عزیز مطرح می کنیم که: چه سخنی از زرتشت سراغ دارید که نام واسطه ها (حتی بدون در نظر گرفتن راستگو بودن آنها) تا زرتشت را بدانیم؟