10 فروردین 1395 (ادامه)
دو دخمه ی همجوار یزد و زمین های اطراف آن را به منظور مراقبت، با دیوار، محصور کرده اند و در اختیار انجمن زرتشتیان یزد است. این انجمن از هنگام ورود تا درون دخمه بر فراز کوه، هفت بنر در توضیح دخمه و چگونگی برخورد زرتشتی ها با اموات، نصب کرده اند.
در دیدار از دخمه ها، لغزش هایی در توضیحات بنرها دیدم که ذیل تصویرشان می آورم. (بعضی تصویرها که نوشته های آنها ریز است، با کلیک بر آنها بزرگ تر خواهند شد.)
یک ایراد به زرتشتی ها این است که دخمه گذاری سبب نشر بیماری ها میان مردم می شود. انجمن زرتشتیان به اشتباه در پاراگراف دوم ادعا کرده که دخمه ها ده ها فرسنگ (هر فرسخ حدود شش کیلومتر) با روستا و آبادی فاصله داشته اند در حالی که فاصله ی دخمه ی اله آباد تا خانه های مسکونی قدیمی و آتشکده ی آن (که بیش از صد سال از ساخت آن می گذرد)، بعید است به دو کیلومتر برسد. فاصله ی دخمه های یزد نیز تا خانه های قدیمی آن بعید است بیش از یکی دو فرسنگ فاصله داشته باشند.
فاصله ی یزد تا اردکان ده فرسخ است بنابر این ادعای فاصله ی ده ها فرسخی میان دخمه ها تا محل مسکونی یعنی در گذشته، از یزد تا نایین زرتشتی وجود نداشته است!
صداقت اقتضا می کرد در این تابلوها به خرافه های زرتشتی ها نیز در مراسم تدفین اشاره می شد. یکی از آن برنامه ها «سگ دید» است که هانرى رونه دالمانى در سال 1907 میلادی به ایران آمده و این کار خرافی را گزارش کرده است.
انجمن زرتشتیان یزد برای معقول نشان دادن کارهایشان? در این تابلو توضیح داده که برای نشر نیافتن بیماری های واگیردار? کارکنان دخمه به روستاها نمی رفتند.
غافل از اینکه در همین مکان اتاق های متعدد وجود دارد برای مجالس یادبود اموات. بنابراین اگر کارکنان دخمه به روستا نمی رفتند مردم سراغ آنها می آمدند و احتمال نشر بیماری های واگیردار، منتفی نیست.
آیا غیر از سالارها، انواع حشرات و پرندگانی غیر از لاشخورها، حق ورود به درون دخمه را نداشتند؟!
فرق است بین اینکه موجودات زیر خاک، بدن را بخورند و پرندگان هوا. مادری که پس از گذاردن فرزندش در دخمه، پرنده ها را در رفت و آمد نزد جسد می بیند، از نظر عاطفی بسیار بیشتر ضربه می بیند.
وقتی که جنازه بالای کوه است حیوانات دیگرغیر از کرکس نیز می توانند سراغ جسد بروند و چه بسا آنها قطعاتی از جسد را به جاهای دیگر ببرند.
اگر در گوگل کلمه های «دخمه زرتشتیان بهداشت ممنوع» را جستجو کنیم می بینیم که ـ برخلاف ظاهر آنچه در آخرین پاراگراف آمده ـ رژیم سابق بخاطر امور بهداشتی، دخمه گذاری را ممنوع کرد نه اینکه خود زرتشتی ها از این کار خودداری کرده باشند. صداقت اقتضای صراحت دارد.
در شماره 1 این اشتباه وجود دارد که هرچند با دخمه گذاری، خاک آلوده نمی شد اما سبب آلودگی هوا شده، دست کم مأموران دخمه را آلوده کرده چه بسا آنها بیماری های واگیردار را به دیگران سرایت می داده اند.
نیز این ادعا که اگر زرتشتی ها اجسادشان را دفن می کردند، امروزه با کمبود زمین مواجه می شدیم نیز نادرست است؛ زیرا مسلمان ها بیش از هزار سال است که امواتشان را دفن می کنند اما با چنین مشکلی مواجه نشدیم. پس از گذشت چند سال از دفن مرده به گونه ای که بدنش از بین برود، می توان در همان مکان دوباره مرده دفن کرد.
به فرض که این ادعا درست باشد که بزاق دهان لاشخورها سبب از بین رفتن میکروب در جسد شوند، آیا بزاق دهان پرندگان گوشتخوار دیگر و حشرات که عادتا می آمده اند نیز همین خاصیت را دارند؟ میکروب هایی که به پا و بدن لاشخورها و حشرات می چسبید، چگونه از بین می رفت؟ از سوی دیگر بعید است پرنده ها با سرعت، چنان گوشت بدن را می خورده اند که هیچ گوشتی در لابه لای استخوانها باقی نماند.
شماره 2 درست نیست چون حشراتی از قبیل مگس و کک از جمله عوامل نشر بیماری های وبا و حصبه و طاعون اند. بنابراین دخمه گذاری اموات مبتلا نه تنها کار درستی نیست بلکه سبب شیوع بیشتر بیماری می شود و اگر در گذشته چنین می کرده اند، کاری اشتباه بوده است.
به فرض که شماره 3 درست باشد و در سیبری امکان دفن نبوده و ناچار بوده اند مردگان را خوراک پرندگان کنند، دلیل نمی شود در جاهای دیگر که ضرورت ندارد، چنان کنند و تا هزاران سال ادامه دهند. این مثل این است که شرایط آب و هوایی کویری یزد اقتضا می کرده که برای خانه ها بادگیر بسازند و زرتشتی ها پس از مهاجرت به امریکا و اروپا که ضرورتی برای این کار نیست تا هزاران سال همچنان برای خانه هایشان بادگیر بسازند. هیچ انسان عاقلی چنین چیزی را نمی پذیرد.
شاید هدف از جمله ی پایانی که مرگ را سرآغاز شادی در بنر نوشته اند برای این باشد که زرتشتی ها عالم پس از مرگ را فقط خوبی بدانند و نگران ناحق بودن دینشان نباشند و اگر زرتشتی ای متوجه شد که دینش پایه های محکم ندارد، نگران عذاب های پس از مرگ نباشد در حالی که از نظر اسلام، همیشه انسان باید مراقب اعتقادات و رفتار خود باشد و الا چه بسا از هنگام مرگ، با عذاب های دردناک مواجه باشد.