سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکیم، کسی است که بدی را با خوبی پاداش دهد . [امام علی علیه السلام]
آمار

بازدید امروز :898
بازدید دیروز :566
کل بازدید :3112911
تعداد کل یادداشت ها : 1491
103/9/5
یادداشت های گذشته [1484]
برگزیده ها
 
کانال گفتگو با زرتشتیان [0] سایت "گفت و گو با زرتشتیان" [0] بر قله احادیث [0] مبهم ترین شخصیت تاریخ [0] خلیج فارس در سخن پیامبر(ص) [0] هیچستان [1] ترجمه منشور کورش [0] راه مقابله با زرتشتی [0] زنده زنده پوست کندن [1] سهم زرتشتیان در جنگ با عراق [1] نقد مسلمانان به جای اسلام [0] همه چیز اسلام از زرتشت! [0] چهارشنبه سوری [0] چرا اسلام جایگزین زرتشتی؟ [0] مهمترین های اسلام و زرتشتی [1] نژادپرستی ابزار زرتشتیان [0] گرایش زنان به اسلام [0] برخورد زرتشتیان با مرتدان [0] مقایسه ی بحرینی ها و زرتشتی ها [0] مفاتیح و ادرار شتر [0] نژادپرستی ممنوع [0] پس از عمری پژوهش [1] اسلام فردوسی [0] اسلام برای 1400 سال پیش [0] حقوق حیوانات در اسلام [0] تفسیر فروهر [0] امام رضا(ع) و زرتشتیان [0] مقایسه ی ادرار گاو و شتر [0] توهین به ایرانیان [0] تغییر در زرین کوب [0] ساسانیان بیگانه از فروهر [0] شورش ها در ایران [0] حضور امامان در جنگ با ایران [0] استحقاق توهین؟! [0] کاهش جمعیت زرتشتیان [0] کاهش حضور زرتشتیان در اینترنت [0] جنگ و کشتار [0] نجابت زرتشتیان [0] درخواست زرتشتیان از من [0] ظلم به زنان [0] اسلام اختیاری ایرانیان [0] می خواهم زرتشتی شوم! [475] ارزش شعار زرتشتیان [0] دزدی حدیث [0] وحشی‏گری در ایران باستان [0] کشتارهای امام علی(ع) [0] اخراج آریایی ها [0] تشرف یک زرتشتی به اسلام [0] عوامل گرایش به زرتشتی [0] ملاک خودی و غیر خودی [0] مشروعیت انجمن زرتشتیان؟ [0] قرض دادن زن خود [0] اعدام در دین زرتشتی [0] نوروز [0] انتخاب رئیس حکومت [0] آدم خواری [0] بی اعتباری گاتها [0] کارنامه اسلام [0] پیامبر اسلام(1) [0] پیامبر اسلام(2) [0] آرشیو پیوند روزانه [74]
خبر مایه
 
0[0]
لینک خرید کتاب راه راستی: www.raherasti.ir/9791

عضویت در تلگرام
 

سایت راه راستی راه اندازی شد

چندی پیش فرضیه ای را در مورد منشأ قداست آتش نزد زرتشتیان مطرح کردم. گفتم که اهمیت دادن مردم به آتش بخاطر نیاز فراوان به روشن ماندن آن بود و کم کم در نظرشان مقدس شد. چه بسا خود آتش در دین اصلی که زرتشت آورد، مقدس نبود و او هم مردم را به روشن نگه داشتن آتش سفارش می کرده تا نیاز عمومی برطرف شود اما مردم به مرور، قداست را برای خود آتش پنداشتند.
موبد دکتر کورش نیکنام در مصاحبه با مجله هفت آسمان (ش 14، تابستان 1381) این قضیه را بخوبی بیان داشته (ص 22 ـ 23) و حتی تصریح می کند که ساخت آتشکده به پیش از زرتشت باز می گردد. البته اینکه وی در ادامه می گوید: «زرتشت محل حضور و وجود خداوند را روشنایی دانست و نور و روشنایی را قبله قرار داد تا در روشنایی نماز بخوانیم»، نیاز به اثبات دارد و مدرکی را ارائه نکرده است. برای مشاهده مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

سخن دکتر نیکنام:
اگر قرار است کسی بگوید که زرتشتیان آتش را گرامی می‏دارند، خوب پس بنا به مهرِ نیایش که در اوستا هست، مهر را هم گرامی می‏داریم، خورشید را هم گرامی می‏داریم.
ایرانیان قبل از تولد زرتشت، بنا به اسطوره هوشنگ، آموختند که چگونه آتش را به‏دست بیاورند؛ یعنی مهار کنند. شاید پیش از آن، آتش را می‏شناختند؛ منتهی مثل بقیه حیوانات و پرندگان از آتش فرار می‏کردند. آتش خودبه‏خود مثلاً در جنگلها روشن می‏شد، حیوانات فرار می‏کردند، انسان هم فرار می‏کرد و از آن می‏ترسید؛ ولی خیلی دوست داشت که در سرمای زمستان و بر اثر ترس و وحشتی که از حیوانات درنده داشت، درون غار، آتشی در کنارش می‏بود.
وقتی که آتش کشف شد، متوجه شد که این آتش نیاز به پرستاری دارد. در نتیجه، پرستندگان آتش شدند. «پرستنده» از «پرستار» می‏آید. پرستاری که در بیمارستان کار می‏کند، با زحمت و تلاش می‏خواهد که آتشِ وجود یک بیمار را حفظ کند و نگذارد آن آتش خاموش شود. پرستندگان آتش از همان زمان پیدایش آتش به وجود آمدند؛ چون دیدند آن آتش دارد خاموش می‏شود، رفتند، هیزم برایش فراهم کردند؛ به تعبیری، خوراک به آن دادند؛ چون دیدند باد و باران آن را از بین می‏برد، برایش اتاقکی ساختند و سقف زدند.
آتشگاه این‏گونه به وجود آمد. امّا هنوز مردم زرتشتی نبودند. مرز بین توحش و تمدن از اینجا آغاز شد؛ یعنی مردم دیگر غارنشین نبودند؛ بلکه آمدند در کنار دشت و آن پاسداری از چهار عنصر مشهور، از آنجا مطرح شد. به جای نور خورشید هم آتش قرار گرفت و این آتش را کنار چشمه‏های آب و در آتشکده‏هایی که ساختند، پرستاری می‏کردند تا چهار عنصر را با هم مورد پرستش؛ یعنی پرستاری کردن؛ یعنی پاک نگه‏داشتن، قرار بدهند. به همین شکل آتشکده‏ها را ما کنار چشمه‏ها می‏بینیم: آتش، آب و هوا و خاک مورد احترام بودند....
پس حتی از پیش از اشوزرتشت، چهار عنصر را با هم گرامی می‏داشتند؛ ولی از آنجایی که آتش نمود و بروز بیشتری داشت؛ زیرا آتش روشنی‏بخش و گرمابخش بود و از آنجا که آتش اجاق خانه‏ها را گرم می‏کرد و همه می‏رفتند از آتشکده، آتش برای اجاق خانه‏شان می‏بردند، یک جنبه تقدس بیشتری به خود گرفت؛ یعنی خاموش شدن آتش آتشکده مساوی بود با خاموش شدن گرمای یک روستا.
تصور کنید اگر که یک روز در خانه کبریت یا فندک نداشته باشیم و بخواهیم گازمان را روشن کنیم، اصلاً نمی‏توانیم این کار را انجام دهیم پس آن موقع می‏رفتند و از آتشکده آتش می‏آوردند.
احتمال زیاد دارد که خود اشوزرتشت در نوجوانی‏اش با سفارش مادرش مثلاً می‏رفته و از آتشکده آتش برای اجاق خانه‏شان می‏آورده است. بعدها وقتی که زرتشت به پیامبری برگزیده شد و به راز هستی پی برد، او محل حضور و وجود خداوند را روشنایی دانست و نور و روشنایی را قبله ما قرار داد، تا در روشنایی، نماز بخوانیم. همان چیزی که در قرآن مجید داریم «اللّه نور السموات و الارض». ما به سوی روشنایی نیایش می‏کنیم. یکی از آن روشناییها روشناییِ آتش است. روشناییِ خورشید هم هست، روشناییِ ماه هم هست، هر نوع روشنایی‏ای. اما مسأله مهم‏تر را از قول حافظ می‏گویم:
از آن به دیر مغانم عزیز می‏دارند       که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست  
پس ما باید به آتش جان و روان خودمان فکر کنیم و به یاد آن باید نیایشمان را انجام بدهیم.
لینک مرتبط:
هیچستان


  
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل