به قلم عبدالحسین زرین کوب
برخی پیروی از دین زرتشتی را به این دلیل ترجیح می دهند که دین آبا و اجدادی ایرانی ها بوده است. به فرض که چنین ملاکی درست باشد ـ که نیست ـ همه ی ایرانی ها زرتشتی نبوده اند.
دکتر عبدالحسین زرینکوب پیروان غیر دین زرتشتی در ایران و در عصر ساسانی را برشمرده است. وی در کتاب تاریخ ایران بعد از اسلام، صفحه 168 ـ 182 ادیان گوناگون در ایران را توضیح داده است. بخشی از عبارات او را گزینش کردیم:
«بعضی از ادیان "انیران" در این زمان (زمان ساسانیان) در سرزمین ایران رواج داشت. از آن جمله بود در مشرق آیین بودا و در مغرب آیین عیسی. غیر از اینها منداییان در جنوب بین النهرین و یهود نیز در غالب شهرها سر می کردند و بدین گونه افکار و ادیان مختلف در قلمرو ساسانیان دائم در حال تعارض بودند.
(بودائیان)
آئین بودا حتی پیش از اشکانیان در حدود بلخ انتشار یافته بود… در دوره ی ساسانی نیز آیین بودا در همین حدود انتشار داشت… مقارن پایان عهد ساسانیان، آیین بودا در دو طرف رود آموی قوت و نفوذ تمام داشت…
(مسیحیان)
آئین عیسی نیز از عهد اشکانیان در ایران انتشار داشت. در عهد ساسانیان بعد از گرایش قسطنطین به دیانت عیسی، شاپور دوم عیسویان ایران را همواره بمثابه کسانی تلقی می کرد که در هر خطر احتمالی جانب دشمن را خواهند گرفت و به یاری روم خواهند خاست. وی به سبب همین بدگمانی، نومسیحیان بین النهرین را با خشونت قلع و قمع کرد… در پایان روزگار ساسانیان که در آتشگاه و دربار همه جا ضعف و فتور پدید آمده بود آیین عیسی در ایران روز بروز نفوذ بیشتر می یافت و می توان پنداشت که اگر اسلام به ایران نیامده بود شاید چلیپا خود اندک اندک آتشگاه را مغلوب می کرد.
(منداییان)
منداییان یا مغتسله (پیروان حضرت یحیی) که اجداد صبیهای امروز خوزستان و عراق بوده اند در عهد ساسانیان نیز در همان نواحی زندگی می کردند. این جماعت که چیزی از عقاید گنوسیه را به این حدود آوردند منشأ ظهور مانویت هم شدند…
(یهودیان)
در دوره ی ساسانی یهود نیز در بلاد مختلف ایران فراوان بوده اند و گویا تورات هم ـ اما نه به سعی یهود بلکه به اهتمام عیسویان ـ به زبان ایرانی ترجمه شده بود. درین دوره، یهود ایران در کار تجارت خویش آزاد بوده اند و در بلاد مهم کنیسه و حتی مدرسه نیز داشته اند…
(مانویان)
از آیینهایی که پیروان آنها بشدت منفور و مطرود بودند، آیین مانی با آنکه از جانب موبدان "خطا" و "فریب" شناخته می شد هنوز به عنوان زندقه و ارتداد در گوشه و کنار مملکت ساسانی پیروان داشت… این "زندقه ی عظیم" همچنان در شرق و غرب قلمرو ساسانیان راه خود را می گشود و پیش می رفت…
(مزدکیان)
آیین مزدک در طی سلطنت قباد رفته رفته توسعه یافت…
عاقبت حکم قتل مزدک و تمام رؤساء مزدکیان صادر شد. همه برگزیدگان آیین مزدک هلاک، و به روایتی زنده به گور شدند و بعد، کار به قتل عام باقی رسید (529 میلادی). بدین گونه با خشونتی تمام، دیر یا زود مزدک و پیروانش عرضه هلاک شدند. با آغاز سلطنت و افزایش قدرت خسرو، مزدکیه حکم فرقه یی سرّی یافت و هرچند بکلی از بین نرفت اما به اصطلاح امروز "زیرزمینی" شد. با این همه همچنان دوام داشت و در قرنهای اول اسلامی نیز چندین بار فرصت خودنمایی یافت.»
سؤال:
با توجه به اینکه ادیان گوناگون در ایران رواج داشته، اگر بخواهیم پیرو دین اجداد خود باشیم، چرا پیرو زرتشت؟!