بازدید کننده ای طی چند ایمیل میان من و او، در مورد تغییر دین از اسلام به زرتشتی سخن گفت؛ هرچند ضمن آن، موضوعات دیگر نیز پیش آمد. حرف «الف» اوست و حرف «ف» من.
الف: سلام؛ ببخشید شما مسلمانید یا زرتشتی؟
ف: سلام، مگه وبلاگو نخوندی؟ این چه سؤالیه؟ مگه از وبلاگم معلوم نمیشه؟
الف: چرا، ولی میخواستم بپرسم چرا این بحث رو راه انداختین واینکه از نظر اسلام تغییر دین اشکال داره؟ خواهش میکنم منطقی جواب بدین و بی طرف، چند روزه این مسأله ذهنمو مشغول کرده کسی نیست عادلانه جواب بده.
ف: طبیعیه وقتی که اسلام تنها خودشو برحق میدونه، دست برداشتن از آن از نظر اسلام ایراد داره.
الف: خب به نظر شما این عقیده ی درستیه وقتی قرار باشه یه دین توحیدی ویکتا پرستی رو بخوایم انتخاب کنیم؟
ف: به فرض که دو دین از بعضی جهات مشترکاتی داشته باشن، دلیل نمیشه که فرقی میان اونها نیس.
مثال: من با امریکا مخالفم صدام هم با امریکا مخالف بود. آیا کسی میتونه بگه که چه فرقی میکنه که دنبال صدام باشیم یا فاطمی؟ چون هردو مخالف امریکا هستن. هرچند مشترکات بین من و صدام بیش از اینهاست. هردو غذا میخوریم، هردو خودمان را پیرو قرآن میدونیم و...
الف: به نظر من این مقایسه خوبی نیست، چون زرتشت دینی بوده که برپایه عدالت و درستی وخرد بنا شده؛ و میتونم بگم که تمام پادشاهان زرتشتی از عادلترین پادشاهای ایران بودند و همین منشور حقوق بشر که تمام دنیا قبولش دارن قوانین زرتشته ولی مشابهشو تو اسلام نداریم
ف: در وبلاگ گفتگو با زرتشتیان در پستی در مورد دین کورش و داریوش بحث کردیم اما در آنجا معلوم نشد که این دو پادشاه بزرگ، زرتشتی بوده اند.
زرتشتیان دست کم برخی از شاهان ساسانیان را قبول دارند که عادل نبودند.
نکته دیگه اینه که درسته دین زرتشتی برپایه خرد و عدالت و درستی استواره اما این دین برای ما تبیین نکرده که عدالت و امثال آن چیست و چه رفتاری داشته باشیم که مصداق این امور باشه؟ صدام هم رفتارهای خودشو بر این سه پایه می دانست. اما اسلام یک بیک امور را نشان داده.
پس از وقفه در مبادله ی ایمیل، متن زیر را برای ایشان فرستادم:
ف: سلام. اینکه به اعتقادات خود اهمیت می دهید جای خرسندیسیت. متاسفانه فراوانند کسانی که برایشان اهمیت ندارد پیرو چه دینی باشند.
پرسشگری بی غرض و مرض هیچ حد و مرز و خط قرمزی ندارد. شما در هرزمینه ای پرسش یا شبهه ای داری میتونی بپرسی البته از اهلش.
آن قسم از پرسشهای شما که در تخصص من باشه در خدمتم و همچنین می تونی سوالاتت رو با سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی در میان بگذاری. لینکش رو در وبلاگم پیوند دادم.
البته در این پژوهشی که در پیش گرفتی، باید واقعا بدنبال حق و حقیقت باشی نه اینکه اصرار داشته باشی که میل خودتو به کرسی بنشونی.
در خصوص زرتشتیها دو نکته را به اطلاع می رسانم:
یک) زرتشتیهای امروز را نمی توانیم موحد بدانیم بلکه آنها ثنوی هستند البته ثنویهای یگانه پرست. در پست «زرتشتیان، ثنویان یکتاپرست» مطلبی با استناد به سخنان دو تن از موبدان سرشناس گذاشتم.
دو) مشکل اساسی در مورد دین زرتشتی در امروز اینه که هیچ اطلاعات قابل اعتمادی از زرتشت به ما نرسیده حتی هیچ سخن معتبری از او سراغ نداریم. البته زرتشتیها مدعی هستند که گاتها برای زرتشته. اما گاتها کتابی چهل صفحه ای است. آیا کتابی در این حجم می تونه بشریت رو راهنمایی کنه؟ (در وبلاگ، به بخش «اعتبار دین زرتشتی» مراجعه کنید)
در آخر اینو بگم که بعضی ایرانیها به دلیل دلخوری از نظام فعلی جمهوری اسلامی، تصور می کنند که با اصل اسلام مشکل دارند. علمایی هستند که نظام فعلی رو قبول ندارن اما مسلمانان پایبندی هستن.
الف: سلام ببخشید ایمیل نزدم سرم شلوغ بود، یک سوال اساسی: شما میگید بعضی ها به دلیل مخالفت با نظام قصد تغییر دین دارند، به نظر شما کشوری که ادعای اسلام ناب محمدی میکنه چه طور میشه که بعضی از افراد جامعه از اسلام سرد میشن؟ واضح تر بپرسم اسلام نواقصی داره یا پیروانش؟ قبول دارید که خیلی از اقایان قوانین اسلام را به سود خود بیان میکنند؟
ف: سلام. در اینکه بیشتر انسانها خودمحورند نه حق محور تردیدی نیست. هنگام برخورد با ایرادهای جمهوری اسلامی، باید بررسی کنیم که آیا این ایراد به اسلام برمی گرده یا به نظام؟ اگر منشأ آن ایراد، اسلام بود من و امثال من باید پاسخگو باشند اما اگر به عملکرد سران برمی گرده باید مدافعان نظام و سیاسیون پاسخگو باشند. اگر مسئولی دزدی کرد چه ربطی به اسلام داره؟ بحث میان من و شما بحثی سیاسی نیست بلکه اعتقادیست.
اساسا وقتی که می خواهیم در مورد حقانیت یک دین بحث کنیم، نباید عملکرد پیروان آن دین را بررسی کنیم چون بسیارند کسانی که خود را پیرو دینی می دانند اما به دستورهای آن پایبند نیستند.
الف: خب همین پایبند نبودن باعث تحریف نمیشه؟
ف: وقتی که از تحریف سخن میگیم منظورمون تحریف در منابع اصلی یک دینه. در وبلاگ نشان دادیم که قرآن تحریف نشده اما متاسفانه در روایات و احادیث اسلامی تحریفاتی راه یافته است. علم رجال پایه ریزی شده تا راویان دروغگو از راستگو تشخیص داده شوند. علما از این راه و از راه های دیگر روایات صحیح را از ضعیف تشخیص می دهند و باورهای اصلی اسلام دست نخورده به ما رسیده است البته مواردی هم هست که تشخیص درست از نادرست مشکل است اما این موارد جزئی است و باورهای اصلی اسلام را متزلزل نکرده است.
الف: تنها وجود باورهای اصلی کافی نیست باور بدون عمل کردن به آنها همان تحریف است! به سختی میتوان کسی را پیدا کرد که به تمام قوانین اسلام پایبند باشد، مگر در قرآن (سوره اسرا) گفته نشده که برای هرقوم از خودشان پیامبری قرار دادیم؟
ف: الف) ندانستم چگونه عمل نکردن به آموزه های دین رو تحریف می نامید؟ اگر معلم به دانش آموزان گفت: پنج صفحه به عنوان مشق شب بنویسید دانش آموزی که دو صفحه نوشته، کار او رو تحریف نمی گن اما اگر به پدرمادرش گفت: معلم گفته: دو صفحه بنویسید، این تحریف است. به عبارت دیگر تحریف در نقل صورت می گیرد نه در عمل.
ب) قبلا گفتم که بیشتر انسانها خودمحورند نه حق محور. اسلام میگه دروغ و غیبت حرامه. این قضیه با عقل همه بخوبی سازگاره و همه درک می کنند. حال چند درصد انسانها به آن پایبندند؟ حال که کسی پایبند نیست، اسلام نگه؟ یک دین راستین باید حق رو بگه حال مردم پایبند نیستند، مقصر خودشونند. البته خیلیها هم در حد خودشون پایبند هستند.
ج) ندونستم اینکه گفتید در قرآن آمده برای هرقوم پیامبری برگزیدیم، چه مرادی داشتید؟
الف: قرآن گفته که برای هرقوم ازخودشان پیامبری قرار دادیم پس به نظر شما اسلام خاص اعراب نبوده؟ زمانی که اسلام ظهور کرد ایرانیان چند صد سال بود که یکتا پرست بودند، آیا حمله به ایران که ملتی یکتاپرست بودند آن هم با آن وحشی گری از نظر اسلام خوشایند بود؟ من در تاریخ طبری خواندم که زمانی که اعراب به ایران حمله کردند حضرت محمد به آنها گفتند که این همان بهشتی است که وعده داده بودم (و همجنین وی برای اسلام اوردن اعراب وعده حوری به انها داده بود) آیا کسی که مسلمان میشود فقط برای حوری و بهشت و ... است؟
ف: یک) درسته هرقومی پیامبری داشته اما با آمدن اسلام، ادیان قبلی نسخ شده اند. در قرآن، سوره سبا، آیه 28 خطاب به حضرت محمد(ص) می خوانیم: «وما ارسلناک الا کافة للناس، تو را نفرستادیم مگر برای همه مردم» در سوره انبیا آیه 107 میخوانیم: «وما ارسلناک الا رحمة للعالمین، تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم» پس اسلام مخصوص عربها نیست.
دو) در مورد حقانیت یک دین تنها یکتاپرست بودن کافی نیست. دین باید از جهت اعتقادی و عملی انسان را تأمین کنه اما در دین زرتشتی نواقص فراوانی هست؛ مشکل اساسی این دین اینه که تحریفات گسترده در آن راه یافته. ما اکنون نمی دانیم زرتشت در چه هزاره ای می زیسته بنا بر این چگونه می توانیم اطلاعاتی درست از زندگی و سخنان او به دست آوریم؟
سه) حمله به ایران را کسانی که مورد تایید تشیع هستند، انجام ندادند. در زمان حضور امامان معصوم(ع) باید جهاد با دستور امام صورت گیرد. می دانیم که امام علی(ع) دستوری در این زمینه نداشت و اساسا در جنگ شرکت نکرد. البته در مورد وحشیگری عربها در حمله به ایران مبالغه هایی دیده می شود.
چهار) حمله به ایران در زمان حیات حضرت محمد(ص) صورت نگرفت بلکه بعد از عصر او در زمان خلفا بود. لطفا بگید در کدام جلد و صفحه ی تاریخ طبری خوندید که در زمان حضرت محمد(ص) این اتفاق افتاد؟
پنج) اسلام با روشهای گوناگون می خواهد انسانها را هدایت کند؛ زیرا انسانها ویژگیهای گوناگون دارند. گاهی با وعده جهنم، گاهی با وعده بهشت، گاهی با تهدید به عذاب دنیایی و ... امام علی(ع) که در اعلا درجه ی انسانیت بود می گوید: من برای بهشت خدا را عبادت نمی کنم. اما چند تا انسان سراغ داریم که چنین روحیه ای داشته باشند؟
ف: بنظرم داره بحث به درازا و به مسیرهای دیگه کشیده می شه. بنظرم بد نیست که در همینجا تمومش کنیم.
اجازه می دید این گفتگویی که میان من و شما با ایمیل صورت گرفت، در وبلاگ گفتگو با زرتشتیان بذارم؟
الف: اگر مایلید میتونید گفت وگومونو تو وبلاگتون بیارید (بدون نام) خوش حال شدم از گفت و گو با شما.