*گذشته از توصیه هاى فراوان رهبران دینى به آزاد کردن بردگان و عمل شخص آنها (امام علی با دسترنج خودش هزار برده را خریداری و آزاد کرد)، اسلام راه هایى را اندیشیده است:
یک) کتک و صدمه: اگر کسى برده خود را کتک زند و آسیب برساند، بعنوان کفارهی این گناه، باید او را آزاد کند. (این قانون اسلام را با آنچه در کشورهای غربی می گذشت مقایسه کنیم.)
دو) زکات: یکى از مصارف زکات آزادسازى بردگان است؛ چنانکه قرآن به آن تصریح کرده است: «انّما الصدقات للفقراء والمساکین و العاملین علیها و المؤلفة قلوبهم و فی الرقاب و...»
سه) استیلاد: اگر کنیزی از صاحب خود فرزندى بیاورد پس از وفات صاحبش، آن زن آزاد مىگردد.
چهار) سرایت: هرگاه چند نفر با شراکت صاحب برده ای شوند، اگر یکی از آنها سهم خود را آزاد کرد ـ به شرط توانگری ـ باید سهم شریکان خویش را نیز بخرد و او را به طور کامل آزاد سازد.
پنج) کفاره: کفاره ی بعضی گناهان، آزاد کردن برده است.
شش) تملّک ارحام: اگر کسى مالک یکی از خویشاوندان خود شود (با بیانى که در کتب فقهى آمده) آن بنده آزاد خواهد شد.
هفت) مکاتبه: هر اسیرى مىتواند با مالک خویش قرار دادى منعقد سازد مبنى بر آن که در برابر آنچه به تدریج مىپردازد خویشتن را آزاد گرداند. در این صورت اسیر اجازه دارد به کارى اشتغال ورزد تا از درآمدش سهام خود را پرداخت کند و به مسلمانان سفارش شده که با هدایاى مالى او را در این کار یارى دهند.
هشت) جذام وکورى: ابتلا به بیماریهایى چون جذام و کورى از اسباب آزادى محسوب مىشود.
نه) تدبیر: تدبیر آن است که مالک برده وصیت کند که پس از مرگ وى بندهاش آزاد گردد در صورت چنین وصیتى آزاد شدن برده حتمى و قهرى است.
ده) خدمت: چنانچه برده مؤمنى هفت سال مولاى خود را خدمت کند آزاد مىگردد. (البته شهید ثانى در شرح لمعه، حدیث در این مورد را بر استحباب حمل کرده است.)