به قلم ابو منصور محمد ثعالبی (درگذشت: 429 ق)
سلطنت شاپور بن هرمز ملقب به ذو الاکتاف(1)
این سلطان اوّلین و آخرین پادشاهی است که در شکم مادر به سلطنت رسید و از بدو وجود تا موقع مرگ پادشاهی داشت…
چون به اطراف خبر رسید که ایران فاقد پادشاهست و اطرافیان هرمز به اداره امور ایالات می پردازند تا طفلی که در دست آنانست به سنّ رشد رسیده امور را در دست گیرد و قدرت سلطنت را اعمال کند دشمنان در کشور طمع کرده اعراب و رومیان و اتراک دست تعدّی به سرحدات آن دراز کردند. اعراب که مملکتشان به عراق و فارس نزدیک تر بود در این زمان از شدّت فقر و گرسنگی بیش از سایر ملل محتاج به جلای وطن و تحصیل روزی به دم تیغ و نوک نیزه بودند عدّه کثیری از بلاد ایاد و ناحیه عبد القیس و بحرین و هجر و کاظمه و سایر نواحی به سرحدّات عراق و سواحل فارس هجوم آورده اراضی و اغنام اهالی را گرفته بودند…
لشگرکشی شاپور به قصد تنبیه اعراب
چون شاپور به حدّ رشد رسید و لمعان و قدرت و ذکاء جوان را به وقار و تدبیر و رای پیر توأم کرد و در سواری و استعمال انواع سلاح به حد کمال رسید بر آن شد که از سرکوبی نزدیک ترین دشمنان یعنی اعراب که بر سرحدّات ملکش دست اندازی کرده اند شروع به اقدام نماید…
شاپور بدواً بر قوم ایاد که بر سرحدّات سواد دست اندازی کرده بودند تاخته چنان قتل عامی از آنان کرد که به نیستی آنان انجرار یافت و کسانی جان به سلامت بردند که به خاک روم پناهنده شدند…
پس مسیر خود را تعقیب کرده به هَجَر رسید که جمع کثیری از اعراب تمیم و بکر ابن وایل و عبد القیس در آنجا بودند و چنان قتل عامی از آنان کرد که خون مانند سیل حاصل از باران جریان یافت…
بعدا اسلحه قتاله خود را بر علیه سایر اعراب به کار برده جمع کثیری از آنان را در خانه ها و پناگاه های خودشان قتل عام کرد و کتفین پنجاه هزار تن از آنان را نیز کند به طوری که ذوالاگتاف به او لقب دادند…
قبل از اینکه شمشیرهای شاپور از خون اعراب سیراب و خودش از کشیدن انتقام تسکین یافته باشد پیرزالی(2) خوش بیان بر معبر او را صدا زد. شاپور به عادت سلاطین که هرکس آنان را صدا می کرد برای اصغای (شنیدنِ) عرایضش می ایستادند او هم برای خاطر این زن ایستاد. زال گفت: شاها اگر منظورت انتقام بود که از حد گذراندی و اگر قصدت تمامی قبائل عرب است بدان که این تلافی ای دارد که ممکن است چندی هم به تأخیر افتد شاپور امر داد قتل عام را بس کنند.
گویند که گفتار این زن اشاره به ظهور محمد مصطفی(ص) و انتقامی است که اعراب از ایران کشیدند. چه وعده ظهورش به قدری از ایام پیشین پشت در پشت بر زبان ها جاری بود که معلوم نیست اوّلین پیشگوئی در چه عهدی صورت گرفته است.
شاپور هم از ترس همین وقایع که شنیده بود در موقع ظهور محمد اعراب آزاد گشته ایران را به نام او تسخیر خواهند نمود امر به خاتمه قتل عام نمود.
منبع:
شاهنامه ثعالبی، ابو منصور محمد بن عبد الملک ثعالبی (درگذشت: 429 ق)، ترجمه: محمود هدایت، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، 1384 ش، ص: 245 ـ 247