به قلم مدیر سایت
براساس فرهنگ ما ایرانی ها، همین که کسی به ریاستی دست یافت، بیشتر از قبل و بیشتر از دیگران به او احترام می گذاریم.
از سوی دیگر صاحبان مقام نیز برای خود جایگاه ویژه قائلند. همین که به مقامی رسیدند، تغییر رفتار، تغییر وضع ظاهر، ژست خاص و نیز انتظارات مادی و انتظارِ احترامِ بیشتر، در آنها مشهود است.
بعید نیست این رفتارها ریشه در هزاران سال فرهنگ پادشاهی در ایران دارد و الا در تعالیم اسلامی سفارش به گرامی داشتن صاحبان مقام و منصب، بیش از دیگران، نه تنها سراغ نداریم بلکه به عکس سفارش شده که به صاحبان مقام، احترام ویژه گذاشته نشود.
امامت جماعت نمونه ای از یک مقام
در نماز جماعت، مکان ایستادن امام جماعت نباید بالاتر از مکان کسانی باشد که به او اقتدا کرده اند اما اگر پایین تر باشد ایراد ندارد.
به نظر می رسد امامت جماعت، نمونه ای از یک مقام است و باید در دیگر مقام ها نیز همانند آن، رعایت کرد. جایگاه مقام های دیگر نیز نسبت به زیردستانشان نباید بالاتر باشد بلکه مساوی یا پایین تر باشد.
اتاق، میز، صندلی، احترام و… و از همه مهم تر حقوق رئیس نباید نسبت به زیردستان، بهتر و بالاتر باشد.
چند حدیث
پیامبر اسلام(ص):
لا تَفعَلوا کما تَفعَلُ أهلُ فارِسٍ بِعُظَمائها. (کنز العمّال: 25475)
رفتاری را که فارس ها با بزرگان خود می کنند، شما نکنید.
پیامبر اسلام(ص):
مَن سَرَّهُ إذا رَأتهُ الرِّجالُ مُقبِلًا أن یمثُلوا لَهُ قِیاما فَلیتبَوَّأْ بَیتا فی النّارِ. (کنز العمّال: 25481)
هر کس دوست داشته باشد که مردم با آمدن او، در برابرش بلند شوند، خانه ای در دوزخ جایگاه او باشد.
پیامبر اسلام(ص):
لا یقام لی، إنَّما یقامُ للّهِ عزَّ و جلَّ. (کنز العمّال: 25477)
برای من نباید از جا بلند شد. فقط برای خداوند عزّ و جلّ باید برخاست.
ابوذر:
رَأیتُ سَلمانَ و بِلالًا یقبِلانِ إلَی النَّبِی(ص) إذ انکبَّ سَلمانُ عَلی قَدَمِ رَسولِ اللّهِ(ص) یقَبِّلُها، فزَجَرَهُ النّبِی(ص) عَن ذلک، ثُمّ قالَ لَهُ: یا سَلمانُ، لا تَصنَعْ بی ما تَصنَعُ الأعاجِمُ بِمُلوکها، أنا عَبدٌ مِن عَبیدِ اللّهِ آکلُ مِمّا یأکلُ العَبدُ، و أقعُدُ کما یقعُدُ العَبدُ. (بحار الأنوار: 76/ 63/ 3)
سلمان و بلال را دیدم که به سوی پیامبر(ص) می آیند. ناگاه سلمان روی پای رسول خدا(ص) افتاد و شروع به بوسیدن آن کرد. پیامبر(ص) او را از این کار باز داشت و سپس به او فرمود: ای سلمان! رفتاری را که ایرانی ها با شهریاران خود می کنند با من نکن. من بنده ای از بندگان خدا هستم و مانند بنده غذا می خورم و مانند بنده نشست و برخاست می کنم.
أنَس:
لَم یکن شَخصٌ أکرَمَ عَلَی اللّهِ مِن رَسولِ اللّهِ(ص)، کنّا إذا رَأیناهُ لَم نَقُمْ لَهُ لِما نَعلَمُ مِن کراهَتِهِ ذلک. (تنبیه الخواطر: 2/ 229)
هیچ شخصی نزد خداوند گرامی تر از رسول خدا(ص) نبود. با این حال وقتی آن حضرت را می دیدیم، برایش بلند نمی شدیم چون می دانستیم که از این کار خوشش نمی آید.
نهج البلاغه:
قالَ [أمیرُ المُؤمنینَ ](ع) و قَد لَقِیهُ عندَ مَسیرِهِ إلَی الشّامِ دَهاقینُ الأنبارِ فَتَرَجَّلوا لَهُ وَ اشتَدُّوا بَینَ یدَیهِ، فقالَ: ما هذا الّذی صَنَعتُموهُ؟ فَقالوا: خُلقٌ مِنّا نُعَظِّمُ بِهِ امَراءَنا، فقالَ: وَ اللّهِ ما ینتَفِعُ بِهذا امَراؤکم! و إنَّکم لَتَشُقُّونَ عَلی أنفُسِکم فی دُنیاکم، و تَشقَونَ بِهِ فی آخِرَتِکم، و ما أخسَرَ المَشَقَّهَ وَراءَها العِقابُ، و أربَحَ الدَّعَهَ مَعَها الأمانُ مِنَ النّارِ! (نهج البلاغه: الحکمه 37)
امام علی(ع) در مسیر سفر شام به زمین داران انبار که از مرکب هایشان پیاده شدند و در برابر ایشان دویدند فرمود: این چه کاری است که می کنید؟ عرض کردند: رسمی است که با آن زمام داران خود را احترام می نهیم. حضرت فرمود: سوگند به خدا که زمام داران شما از این کار سودی نمی برند و شما نیز در دنیا خود را به رنج می افکنید و در آخرت به سبب این رفتار شور بخت می شوید و چه زیانبار است رنج و مشقّتی که در پی آن کیفر باشد و چه سودمند است آسودگیی که ایمنی از آتش آورد!
شرح نهج البلاغه:
و فی نقلٍ: أنَّهُ(ع) مَرَّ بِالأنبارِ فاستَقبَلَهُ دَهاقینُها … فلَمّا استَقبَلوهُ نَزَلوا عَن خُیولِهِم ثُمّ جاؤوا یشتَدُّونَ مَعَهُ… فقالَ (لَهُم): ما هذِهِ الدَّوابُّ الّتی مَعَکم و ما أرَدتُم بِهذا الّذی صَنَعتُم؟ قالوا: أمّا هذا الّذی صَنَعنا فهُوَ خُلقٌ مِنّا نُعَظِّمُ بِهِ الامَراءَ، و أمّا هذِهِ البَراذِینُ فهَدِیهٌ لَک، و قَد صَنَعنا لِلمُسلِمینَ طَعاما و هَیأنا لِدوابِّکم عَلَفا کثیرا، فقالَ(ع): أمّا هذا الّذی زَعَمتُم أنَّهُ فیکم خُلقٌ تُعَظِّمونَ بِه الامَراءَ فوَ اللّهِ ما ینفَعُ ذلِک الامَراءَ، و إنَّکم لَتَشُقُّونَ بِهِ عَلی أنفُسِکم و أبدانِکم فَلا تَعودوا لَهُ، و أمّا دَوابُّکم هذِهِ فإن أحبَبتُم أن آخُذَها مِنکم و أحسُبَها لَکم مِن خَراجِکم أخَذناها مِنکم، و أمّا طَعامُکمُ الّذی صَنَعتُم لَنا فإنّا نَکرَهُ أن نَأکلَ مِن أموالِکم إلّا بِثَمَنٍ. (شرح نهج البلاغه: 3/ 203)
در نقلی آمده است: در هنگام عبور امام علی(ع) از شهر انبار، زمین داران آن جا به استقبال ایشان آمدند و از مرکب هایشان پیاده شده شروع به دویدن در کنار آن حضرت کردند. امام فرمود: این ستوران که با خود دارید چیست و مقصودتان از این کاری که کردید چیست؟ عرض کردند: این کاری که کردیم رسمی است که با آن امیران خود را احترام می نهیم و این استرها پیشکشی است برای شما. ما برای مسلمانان غذا تدارک دیده ایم و برای چارپایانتان علوفه زیادی فراهم آورده ایم. حضرت فرمود: امّا این که گفتید این رسمی است که با آن امیرانتان را احترام می نهید، به خدا سوگند که این کار، امیران شما را سود نمی بخشد و شما با این کار جسم و جانتان را به رنج می افکنید، بنا بر این، این عمل را تکرار نکنید. و اما این چارپایانتان، اگر دوست دارید که آنها را قبول کنیم و جزو خراج شما حساب کنیم، می پذیریم و اما آن غذایی که برایمان تهیه دیده اید، ما خوش نداریم از مال شما چیزی بخوریم، مگر این که بهایش را بپردازیم.