به قلم مدیر سایت
در گذشته، زرتشتی ها جنازه ی مردگانشان را به سگ با رنگی خاص نشان می دادند و سپس آن را در دخمه می گذاشتند تا خوراک کرکس شود. برخی، فلسفه ی این کار را چنین می گویند که اگر انسانی هنوز نمرده، معلوم شود.
این فلسفه بافی، درست به نظر نمی رسد؛ چون در صورت یقین به مرگ، باز هم این کارها را می کردند. سگ زنده یاب، رنگی خاص ندارد یا لزوما به آن رنگی نیست که زرتشتی ها با آن سگدید می کردند. نکته ی دیگر آنکه دخمه دیواری بلند داشت و وقتی جنازه را در آن می گذاشتند، آنجا را ترک کرده، در دخمه را می بستند. بنابراین اگر جنازه تا مدتی زنده بود، متوجه نمی شدند. از اینها گذشته، کتاب های کهن دینی زرتشتی، نه تنها چنین فلسفه ای را ذکر نکرده اند بلکه دلیل های دیگر برای این کار گفته اند.
پرسشگری مسیحی به نام بُخت ماری پرسشیده است: «چرا باید سگ را به مرده نمایاند؟» (کتاب پنجم دینکرد، ص 80)
آذر فرنبغ فرخ زادان اینگونه پاسخ می دهد:
«دلیل نشان دادن نسا (= لاشه) به سگ، یکی این است که پیوسته آن دروج هایی (دیوهایی) که تن را از کار می اندازند و به نسوش تعلق دارند، می توانند تا هنگامی که تن از صورت لاشه بودن در آید و دوباره به کار و سود جهان برسد و در آن تن جای داشته باشند…
به محض این که سگ یا پرنده به نسا (= لاشه) می نگرد، آن دروج ها نمی توانند در آن لاشه اقامت کنند و به جنبش و حرکت اقدام می کنند و از مقدار جایگزینی آنان در آن (= لاشه) کاسته می شود و به همان اندازه آن نسوش نزار می شود». (کتاب پنجم دینکرد ص 104 ـ 106)