*یکی از ویژگی های رسول خدا(ص) مشورت با سربازانش بود و در خیلی مواقع آنها برخلاف نظر پیامبر نظر می دادند و گاه حضرت بر خلاف میل خود دیدگاه آنها را ترجیح می داد. اعتراض ها به عملکردهای آن حضرت، در تاریخ ضبط است.
اگر در ایران باستان، غنیمت هایی به دست می آمد و شاه برخلاف میل سربازان تقسیم می کرد، آیا آنها حق اعتراض داشتند؟ اصلا سربازها می فهمیدند که غنائم چگونه هزینه می شوند؟
جنگ حنین بعد از فتح مکه یعنی در اواخر حیات رسول خدا(ص) و در زمان اوج قدرت او رخ داد. از نظر اسلام، اختیار یک پنجم غنیمت با حاکم است تا هرگونه به مصلحت دانست هزینه کند. پیامبر پس از تقسیم غنیمتها میان مسلمانان، یک پنجم آن را فقط به تازه مسلمانان داد و با دادن بخشی از آن به غیرمسلمانانی که تمایل به اسلام داشتند، سبب شد آنها به اسلام بگروند.
از آن اموال نه خود حضرت بر نداشت و نه به عده ای از جنگاوران داد. این کار پیامبر دو اعتراض را به دنبال داشت که در اینجا می آورم:
اعتراض ذوالخویصره
آنگاه که پیامبر غنیمتهاى حنین را تقسیم کرد، یکی از مسلمانان جنگاور به نام ذوالخویصره پیش آمد. به جمع سلام کرد و بدون سلام به پیامبر(ص) گفت: ندیدم که عدالت ورزى!
پیامبر با خشم و ناراحتی فرمود: اگر من عادل نباشم چه کسى عادل خواهد بود؟
مسلمانان گفتند: آیا او را بکشیم؟
پیامبر اجازه نداد. (منابع متعدد این قضیه را نقل کرده اند از جمله: ارشاد: ج 1 ص 148، إعلام الورى: ج 1 ص 387، کشف الغمّة: ج 1 ص 225)
تصمیم بعضی اصحاب برای کشتن معترض و خشم حضرت، نشان می دهد آن شخص رفتاری تند و بسیار زننده داشته زیرا چنین اعتراضهایی از سوی اصحاب پیامبر(ص) امری عادی بود.
اعتراض انصار
پیامبر از غنائم حنین هیچ به انصار نداد. سعد بن عباده به نمایندگی از آنها اعتراض و رنجش انصار را به پیامبر رساند. پیامبر دستور داد تا انصار جمع شوند. رسول خدا(ص) در میان آنها حاضر شد و طی سخنانی خدمات خود به انصار و خدمات آنها به او را یاد آور شد و نیز آیه ای از قرآن در مدح آنها خواند. حضرت چنان عاطفی سخن گفت که انصار به گریه افتادند در حدی که ریش آنها خیس شد. همگی گفتند: یا رسول الله، راضى شدیم.
پس از آن شاد و خرم به خانه های خود باز گشتند. (ر. ک: سیره ابن هشام، چاپ بیروت، ج 2، ص 498 ـ 500)
یادآوری:
آنچه گفتم، نمونه ای اندک از آزادی هایی بود که پیامبر(ص) به اصحابش داده بود. آیا این نرمش حضرت قابل مقایسه با رفتار شاهان ایران باستان است؟ اگر آنها در مورد نزدیک ترین خویشان خود احتمال می دادند به حکومت طمع دارد، آیا او را نمی کشتند؟ کور نمی کردند؟