در پی درج مطلبی با عنوان «صیغه و ازدواج مجدد بهترین راه چاره» یکی از بازدیدکنندگان وبلاگ متن زیر را خطاب به مسئولان کشور در اختیارمان قرار داده است.
شهر کوچک مدینه، در عصر رسالت، جامعهاى به راستى ایمانى و انقلابى داشت که با روح اسلام و نَفَس پیامبر(ص) و تلاش مؤمنان مجاهد، تربیت یافته بود؛ امّا همین جامعه نمونه مذهبى، براساس گزارش قرآن (بویژه در سورههاى نور و احزاب)، شاهد کژرفتارىهایى چون: بدحجابى، تعرّض به زنان و ایذاء آنان، روابط پنهانى با جنس مخالف، چشم چرانى و زنا بوده است. این، در حالى است که در آن جامعه کوچک، روابط مشروع جنسى، بسیار آسان و در دسترس بود: ازدواج دائم (تا چهار همسر)، خرید کنیز از بازار و ازدواج موقّت (که اسلام، همه آنها را مشروع شمرده و در مواردى بر آنها تأکید کرده بود). در چنین فضایى، طبیعتاً کمتر زن و مردى بىبهره مىمانْد یا تحت فشار جنسى قرار مىگرفت.
اکنون، جوان ما، در جامعهاى بزرگ و باز، در محاصره انواع محرّکها و رسانههاى ارتباطى آزاد (ماهواره، اینترنت، موبایل و...) قرار دارد و از سوى دیگر، به دلیل: سربازى، تحصیل، نداشتن کار و سرپناه و... امکانِ ازدواج دائم، براى بسیارى از جوانان فراهم نیست. هم زمان، با جمعیّت روزافزون زنانى مواجهیم که به دلیل: طلاق، از دست دادن شوهر، افزایش سن، نقص جسمى، کاستىهاى ظاهرى و ... امید خود را براى ازدواج دائم، از دست مىدهند. در چنین شرایطى و با وجود فتاواى ساده و صریح مراجع در خصوص ازدواج موقّت، چگونه مىتوان سنگاندازىهاى قانونى، قضایى و انتظامى و تبلیغات منفى گسترده در رسانههاى عمومى درباره این حکم صریح اسلام را توجیه کرد؟ مىخواهیم چه کنیم؟ و چگونه مىتوانیم به این نیاز غریزى و طبیعى نسل جوان خود، پاسخ دهیم؟
شاید سادهترین راه، این باشد که بى سر و صدا و بدون تبلیغات (که ممکن است موجبات نگرانى برخی را فراهم آورد)، موانع قانونى و فرهنگى را از سر راه ازدواج موقّت برداریم و به سنّت مدینه عصر رسالت، بازگردیم؛ و گرنه، جز عقبنشینى دائم در برابر فرهنگ غربى و تن دادن تدریجى به مظاهر فساد و دلزده شدن جوانان از دین و نظام و انقلاب و متهم شدن اسلام به مقابله با طبیعت و فطرت انسانى، چیزى عایدمان نخواهد شد!
سخن، بسیار است، که مىگذریم...