استخریه(2)
تا بیست سال پیش فتوای بیشتر فقهای سرشناس نجاست اهل کتاب بود و سپس به مرور همه فتوا به پاکی آنها دادند. امروز (5/4/90) بار دیگر آیت الله محمد ابراهیم جناتی را در استخر دیدم. در حال قدم زدن در قسمت کم عمق استخر و در حالی که ایشان از طناب استخر بجای عصا استفاده می کرد، محور صحبتمان طهارت و نجاست غیرمسلمانان بود.
پاک بودن اهل کتاب
سر صحبت را اینطور باز کردم که: در وبلاگی با زرتشتیان بحث می کنم. ایشان در ابتدا با چهرهای بشاش نسبت به زرتشتیان ابراز علاقه کرد و گفت که با آنها رفاقت دارد. سپس در مورد طهارت و نجاست اهل کتاب چنین گفت:
45 سال پیش در زمان سکونتم در نجف کتابی نوشتم و با استناد به آیات و روایات، طهارت اهل کتاب را ثابت کردم. آن کتاب خیلی سروصدا کرد و برایم مشکلاتی را بوجود آورد. دو تن از استادانم با من برخورد نسبتا تندی داشتند. به آنها گفتم: من استخراج احکام از آیات و روایات را از خود شما یاد گرفتم. آنها به دلیل اینکه از بچگی شنیده بودند اهل کتاب نجسند، این حرفم برایشان گران تمام شده بود.
شیخ صدرا بادکوبی یکی از علمای برجسته ی نجف بود که وقتی قم آمدم، علامه طباطبایی بمن گفت: فقط شیخ صدرا فلسفه را فهمیده بود.
شیخ صدرا به یکی از آن استادانم گفت: ایشان علمی بحث کرده شما هم با او بحث علمی کنید. اینکه دعوا ندارد.
در یک جلسه دلایلم را برای آن استادم گفتم و بعد از چند دقیقه ایشان قانع شد و سفارش کرد کتابم را توزیع کنم.
خوشحالیم که الآن شاهدیم همه ی علما فتوا به پاکی اهل کتاب می دهند.
طهارت مشرکان
انقلاب که پیروز شد، از نجف به ایران آمدم. در قم این بحث را مطرح کردم که نه تنها اهل کتاب بلکه مشرکان و بت پرستان هم پاکند. بعضی بمن گفتند: این بحثها را که مطرح می کنی از امام خمینی نمی ترسی؟ با توجه به آشنایی ام با امام در نجف، به آنها گفتم: من فقط از یک نفر نمی ترسم و او امام خمینی است. ایشان در نجف نظریات میرزا حسین نایینی را خیلی مورد انتقاد قرار می داد. به ایشان گفتند که علمای نچف شاگردان نایینی هستند. ایشان گفته بود: ما بحث علمی می کنیم و به کسی توهین نمی کنیم.
تا اینکه در مجله کیهان اندیشه مقاله ام را در اثبات پاک بودن مشرکان چاپ شد. درست است که در قرآن آمده: «انما المشرکون نجس» اما «نجس» در اینجا در معنای اصطلاحی آن بکار نرفته چنانکه در جاهای دیگر قرآن نیز نجاست در غیر معنای اصطلاحی دیده می شود.
افرادی مقاله ام را بعنوان گلایه از من، به امام خمینی نشان دادند. ایشان وقتی دیده بود با دلیل نوشته ام، به آنها بی اعتنایی کرده بود و گفته بود: ایشان را می شناسم. باید این بحثها مطرح شود تا فقه پیشرفت کند.
پاکی ذبایح اهل کتاب
در حال حاضر این بحث را مطرح کرده ام که ذبایح اهل کتاب (حیواناتی که توسط آنها سر بریده می شود) نیز پاک و خوردنشان حلال است. الآن کسی چنین فتوایی ندارد. امیدوارم این بحث نیز در حوزه جای خود را باز کند و شاهد تغییر در فتواها باشیم.