جناتی در قلب من است
امروز در استخر کنار حوض جکوزی عده ای گرد آیت الله جناتی را گرفته بودند و ایشان مشغول صحبت بود. خود را به جمعشان رساندم تا نکته ای مناسب با این وبلاگ از میان صحبتهای او بیابم:
یک) آیت الله جناتی با خنده می گفت: پسرم با من تماس گرفته و گفته: یک نفر صحبتهای شما در استخر را در اینترنت می گذارد!
متوجه شدم آنچه از ایشان در این وبلاگ می گذارم خبرش به وی رسیده است.
دو) شخصی بحثی را مطرح کرد. آیت الله جناتی گفت: وقتی کاندیداهای مجلس خبرگان برای آزمون اجتهاد نزدم می آمدند همین سؤال را از آنها می پرسیدم.
از اینجا موقعیت علمی ایشان برایمان بیشتر معلوم شد. وقتی از ایشان پرسیدم در کدام دوره ی مجلس خبرگان و چه سالی امتحان شفاهی می گرفتید، به یاد نیاورد اما گفت: اولین دوره ای بود که بنا شد از متقاضیان کاندیداتوری امتحان اجتهاد گرفته شود.
بعضی حدس زدند حدود سال 1368 بوده.
سه) امروز از رفتار خوب و پسندیده ی زرتشتیها تعریف و تجلیل می کرد و آنها را دارای اخلاق نیکو می دانست.
چهار) می گفت: حدود ده سال پیش برای سخنرانی در سمینار ادیان دعوت داشتم. در سخنرانی از جهاتی از زرتشتی ها دفاع کردم. مثلا گفتم: آنها آتش پرست نیستند و دیگر آنکه مراد آنها از خیر و شر این است که همیشه حق و باطل در دنیا در حال ستیز با هم هستند.
موقع ناهار با چند تن از برجستگان ادیان مختلف هم غذا شدیم. رئیس زرتشتیها در همایش نیامده بود و بجای او خانمی که معاونش بود، حضور یافت. آن خانم فضایل و کمالاتی داشت و اشعار فراوان حفظ بود. اشعاری می خواند و به بنده هم اظهار لطف کرد.
یکی از یهودیها به اعتراض همراه مزاح به او گفت: ایشان (آیت الله جناتی) مسلمان است و ...
آن خانم به او گفت: جناتی در قلب من است.
پنج) یکی از حاضران در استخر دلیلی جالب برای پاک بودن غیرمسلمانان برایم گفت. وی گفت: این همه برده و کنیزی که مسلمانان در صدر اسلام می گرفتند و در خانه های آنها برای شستشو و غذا پختن و غیره کار می کردند، غیرمسلمان و حتی مشرک بودند. (مگر برده ای بعدا مسلمان می شده) اگر آنان را نجس می دانستند، چنین چیزی امکان نداشت.