*استاد محمد اسفندیاری از نویسندگان برجسته، صاحب سبک و پرمطالعه است که کمتر اثر او با عرضه به همایشها، به عنوان برتر شناخته نشود. به منظور ارج نهادن به خدمات دکتر عبدالحسین زرینکوب در زمان حیاتش مقاله ای در وصف این دانشمند برجسته و آثار او نگاشت و به عنوان «یک شاخه گل» به او تقدیم کرد. این مقاله در مجموعه مقالات استاد اسفندیاری با عنوان «کتاب پژوهی» چاپ شده است. در اینجا جمله هایی از مقاله را عرضه می دارم هرچند خواننده را از آن مقاله بی نیاز نمی کند.
نظر به گذشت سالیان دراز از نگارش «یک شاخه گل» امشب در تماس تلفنی با جناب اسفندیاری از او در مورد باقی ماندن بر همان حرفهای چندین سال پیش پرسیدم. وی ضمن تأیید مجدد نوشته ی خود، اظهار داشت که باور دارد پس از مشروطه نویسنده ای به پایه ی زرینکوب نرسیده است.
اگر این جملات بلند در مورد زرینکوب از نویسنده ای معمولی بود, پذیرش آن برایم دشوار بود و در اینجا نمی آوردم. در عین حال همه ی گفته های ایشان مورد تأیید اینجانب نیست.
شناسنامه کتاب: کتاب پژوهی، محمد اسفندیاری، قم، انتشارات صحیفه خرد، چاپ اول، 1385ش، مقاله ی «یک شاخه گل».
کتاب پژوهی، ص 329:
«صاحب این نام, برکشیده ترین قله علمی در ایران است و در کانون توجه محافل علمی جهان.»
«زرین کوب را ویژگیهایی است که همه ی آنها در کسی یافت نمی شود. از آن همه, سه ویژگی از همه مهمتر است و در خور ذکر: اول اینکه او چندفرهنگی است. زرین کوب دستی در فرهنگ کهن دارد و دستی در فرهنگ جدید. هم با فرهنگ اسلامی آشناست و هم با فرهنگ ایرانی. هم فرهنگ بومی را می شناسد و هم فرهنگ غربی را. چند شخصیتی است و در مقایسه ی فرهنگها و داد و ستد آنها, افقهایی را می نگرد که نادیده مانده است. خواننده ی آثارش می پندارد که گویا چند زرین کوب وجود دارد...
ویژگی دوم زرین کوب اینکه روح علمی را با علم آمیخته است ... یعنی حقیقت را برتر از همه چیز دانستن و آن را به چیزی ندادن...
ویژگی سوم زرین کوب این است که کثرت تحقیق و کثرت تألیف را, که جمعشان مشکل و نزدیک به محال است, با یکدیگر جمع کرده.»
کتاب پژوهی، ص 330:
«هیچ تألیفی از وی را نمی توان یافت که متکی به تحقیق نباشد و سرسری و سردستی تهیه شده باشد.»
«به دیده ی من, با نظر به آثار همه ی محققان معاصر, هیچ محققی, که مؤلف هم باشد, و هیچ مؤلفی, که محقق هم باشد, در جمع تحقیق و تألیف به پایه ی زرین کوب نمی رسد.»
کتاب پژوهی، ص 331:
«در ایران عصر حاضر, محققانی بزرگ برآمدند که هر یک کاروان علم را گامی چند به پیش کشیدند. (علامه قزوینی, دهخدا, بهار, نفیسی, اقبال و...) اینها همه قله بودند, اما برکشیده ترین قله, زرین کوب است.»
«زرین کوب را می توان قله ی نقد ادبی در ایران به شمار آورد و بزرگترین مورخ اندیشه ها و ادبیات.»
کتاب پژوهی، ص 332:
«زرین کوب بی هیچ تردید, بزرگترین مورخ جریانهای فکری و ادبی است و تالی تلو ندارد.»
«چنان با احاطه از اندیشه ها و ادبیات روزگاران می گوید که گویا خود بوده و دیده و شنیده است.»
«سعه ی معلومات زرین کوب اعجاب انگیز است و چنانکه از تصفح در آثارش معلوم می شود, طول و عرض بسیاری از مسائل را وجب کرده است.»
کتاب پژوهی، ص 339:
«راه زرین کوب, راه فرهنگ و اخلاق و معنویت و دین است.»
«چنانکه خود می گفت, جز به خدا نیندیشید و حتی جز از خدا نیندیشید.»
کتاب پژوهی، ص 340:
«هرکه با سر انگشت دقت آثار زرین او را ورق بزند, در آن جز خدا و حقیقت نمی بیند. اگر نمی بیند, دیده ی خویش را باید چاره جوید.»
«جامعه ی علمی ما, خاصه دانشگاه خواب آلود, هنوز زرین کوب را نشناخته و از او, چنانکه باید, قدردانی نکرده است.»