*شناسنامه کتاب: دفتر ایام، عبد الحسین زرینکوب، تهران، انتشارات علمی، چاپ سوم، 1374، مقاله «اسلام در ایران»
دفتر ایام، ص 169:
«در قبول اسلام برای اکثر عامه اهل ایران که شاهد قوت نفس و شوق و ایمان مهاجمین و ناظر فساد و ضعف تشکیلات مذهبی ساسانی بودند تدریجا تردیدی باقی نماند.»
«مقدار این جزیه، غالبا از آنچه خود مسلمین به عنوان صدقه (= زکات) می دادند چندان بیشتر نبود.»
یادآوری:
زرتشتیان یک عامل مهم اسلام آوردن ایرانیان را پرداخت جزیه ادعا می کنند. اما این سخن زرینکوب نشان می دهد که اگر ایرانیها با مسلمان شدن از پرداخت جزیه معاف می شدند، باید زکات می پرداختند و تفاوت چندانی میان مقدار آنها نبود. همچنین زرینکوب در جای دیگر اظهار می دارد که مقدار جزیه کمتر از مالیاتی بود که باید به حکومت ساسانی می پرداختند. وی در کارنامه اسلام چنین می نگارد:
«مجوس (زرتشتیان) جزیه ای که به اسلامیان می پرداختند به مراتب سبک تر و راحت تر از مالیات سرانه ای بود که پیش از آن به حکومت خویش ـ ساسانیان ـ می دادند.»
دفتر ایام، ص 187:
«کسانی که در حیره توانائی پرداخت جزیه را داشتند تعدادشان به موجوب روایات در حدود شش هزار تن بود و کل مبلغ جزیه بر همین اساس معادل شصت هزار درهم مقرر شد.»
یادآوری:
زرتشتیها در بحثها همواره می گویند: یک ابزار فشار بر ایرانیها پرداخت جزیه بود و در نتیجه زرتشتیها مجبور به پذیرش اسلام شدند.
طبق آنچه از زرینکوب نقل کردیم سالانه هر نفر ده درهم باید به عنوان جزیه می پرداخت. آیا این مبلغ در حدی است که کسی بخواهد بخاطر آن از دینش دست بردارد؟ اگر چنین است، پایه های این دین باید خیلی سست باشد که نتواند پیروانش در برابر ده درهم در سال، نگه دارد. هرچند اگر مسلمان می شدند باید زکات و خمس می پرداختند.
دفتر ایام، ص 173:
«اساس اعتقادات شیعه به هیچ وجه مأخوذ از عقاید ایرانی نیست.»
دفتر ایام، ص 178:
«چون پادشاه (یزدگرد سوم) به عنوان صاحب فره ایزدی (نوعی نور و جلال خدایی) خویشتن را تأیید یافته از جانب خداوند می شناخت طبعا از سایر مردم خویشتن را بالاتر و در واقع ناظر و مشرف بر آنها می پنداشت چنانکه تشریفات و رسوم ظاهری دربار و موکب باشکوه او نیز وی را نوعی موجود ایزدی و در رأس تمام طبقات و آحاد قرار می داد و نزدیک به مرحله پرستیده شدن می برد. در صورتی که در همان وقت حاکم و متولی امور مسلمین که امیر المؤمنین و امام نیز خوانده می شد یک تن از سایر مسلمین که لااقل در تئوری با یکدیگر از تمام جهات برادر و مساوی محسوب می شدند ، بود...
این خلیفه لباسش ساده و غذایش ساده بود در میان مردم می نشست و خود را از آنها برتر نمی دید دربار و تشریفاتی هم نداشت و وقتی هرمزان پادشاه و فرمانروای خوزستان را ـ به مدینه به عنوان اسیر ـ نزد او بردند از مشاهده سادگی خلیفه که بدون حاجب و محافظ در آن هنگام درون مسجد خفته بود غرق در اعجاب شد.»
دفتر ایام، ص 206:
«اکثریت اهل ایران از همان آغاز فتوح، دیانت اسلامی را به خاطر ارزش توحیدی و برتری اخلاقی آن با خرسندی و بی اکراه پذیرفتند.»