*پس از ورود اسلام به ایران براى اولین بار در تاریخ، ایرانى پیشوا و مقتدا و مرجع دینى غیرایرانى مى شود. در چه عصر و چه زمانى اینچنین فرصت براى ایرانى پیدا شده است که افتخار پیشوایى دینى مردم نقاط و کشورهاى مختلف از حجاز و عراق و یمن و شام و جزیره و مصر و غیره را پیدا کند؟ چه اتفاقی افتاد که این عزت نصیب ایرانی شد؟ در زمانهاى بعد این پیشوایى توسعه بیشترى پیدا کرد.
قضیه ی زیر گویای این است:
روزی هشام بن عبد الملک (متوفای 125) از عالمی پرسید: آیا علما و دانشمندانى را که اکنون در شهرهاى اسلامى مرجعیت علمى و فتوایى دارند مى شناسى؟ گفت: آرى.
هشام پرسید: اکنون فقیه مدینه کیست؟
جواب داد: نافع.
- نافع مولى (ایرانی) است یا عربى؟
- مولى است.
- فقیه مکه کیست؟
- عطاء بن ابى رباح.
- مولى است یا عربى؟
- مولى است.
- فقیه اهل یمن کیست؟
- طاووس بن کیسان.
- مولى است یا عربى؟
- مولى است.
- فقیه یمامه کیست؟
- یحیى بن کثیر.
- مولى است یا عربى؟
- مولى است.
- فقیه شام کیست؟
- مکحول.
- مولى است یا عربى؟
- مولى است.
- فقیه جزیره کیست؟
- میمون بن مهان.
- مولى است یا عربى؟
- مولى است.
- فقیه خراسان کیست؟
- ضحاک بن مزاحم.
- مولى است یا عربى؟
- مولى است.
- فقیه بصره کیست؟
- حسن و ابن سیرین.
- مولى هستند یا عربى؟
- مولى هستند.
- فقیه کوفه کیست؟
- ابراهیم نخعى.
- مولى است یا عربى؟
- عرب است.
هشام گفت: نزدیک بود قالب تهى کنم؛ هر که را پرسیدم تو گفتى: مولى (ایرانی) است، خوب شد لااقل این یک عربى است. («ابوحنیفه حیاته وعصره»، محمد ابوزهره، ص 15)
برگرفته از «خدمات متقابل اسلام و ایران»، شهید مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا، چاپ شانزدهم، 1370، ص 356 ـ 359.