*نه زن داشتن پیامبر اسلام(ص) در یک زمان از جمله اموری است که همواره به رخ می کشند. اما توجه داشته باشیم حضرت محمد(ص) کسی است که:
یک) ادعای پیغمبری و آوردن دین جدید دارد
دو) دیگران را به عدل و مساوات دعوت می کند
سه) در سرزمینی که ازدواج با بیش از چهار زن مرسوم بوده اجازه نمی دهد مردان بیش از چهار زن بگیرند اما نه زن را برای خود مجاز می شمارد
چهار) به دیگران اجازه ی انتقاد و اعتراض می دهد و زندگی شاهانه ندارد.
پنج) او دشمنانی آشکار و پنهان (منافقان) دارد که همواره به دنبال یافتن ضعف او هستند تا آن را علم کنند
در این وضعیت چگونه ممکن است عربهای شهوتران ـ اعم از دوست و دشمن ـ به او اعتراض نکنند که: چرا خودت بیش از دیگران می توانی زن داشته باشی؟ موفقیت های چشمگیر پیامبر اسلام(ص) نشان می دهد که او شخصی بسیار زیرک و مدیریتی عالی داشت. چنین شخصی که زندگی شاهانه ندارد و دیگران را به پیروی از خود دعوت می کند، چگونه ممکن است حرمسرا تشکیل دهد و به دیگران چنین اجازه ای ندهد و از سوی دیگر مریدانی فراوان پیدا کند که حاضرند داوطلبانه جان خود را در راه دین او بدهند؟
پس باید جستجو کنیم که چرا این حرمسرا برای او مشکل ساز نشد و مورد اعتراض کسی حتی دشمنانش قرار نگرفت؟
پاسخ دکتر شریعتی
«غالبا فراموش می کنند که "زیبایی" زن است که هوس را سیراب می کند، نه "شماره" ی زن. مرد هوس باز در پی دختر طناز و هوس انگیز است، نه زنان بیوه و جا افتاده و بچه داری که یا مثل دختر عمر بد ترکیب اند و یا اگر هم آب و رنگی داشته اند، در خانه شوهر و یا شوهران پیشینشان رفته است.
تمام این ازدواج ها بر اساس یک فلسفه ی اجتماعی یا اخلاقی بوده است. غالب اینها زنان شهدای اسلام بودند؛ و پیغمبر فرمان داد که زن شهدا را بگیرید یا مثلا "عبید الله جحش" که به حبشه رفته بود ، مسیحی شد اما زنش از اسلام برنگشت و چون آن زن یکباره تنها ماند، پیغمبر او را گرفت و با احترام به مدینه برگرداند و یا "ام المساکین" که پیرزنی بود، که بعد از دو سال فوت کرد. یا "ام سلمه" که زن یکی از اصحاب بود که شهید شد و می بینیم در سنین پیری وارد منزل پیامبر شد.
تنها ازدواج عادی، ازدواج عایشه است، که دختری در سن کم بود ، و آن هم یک فلسفه ی اجتماعی داشت و آن پیوند با یک شخصیت بسیار متنفذ و بزرگ اسلام به نام ابوبکر بود، که با پیشنهاد خود ابوبکر صورت گرفت. عایشه اولین دختری است که در اسلام متولد می شود و ابوبکر بعد از مرگ خدیجه که پیغمبر تنهاست، عایشه را با این تعبیر به او می دهد که: "اولین گل و میوه ای که در باغ می شکفد، نصیب خود باغبان است."
دوستی و عشقی که بین پیغمبر و عایشه به وجود می آید، مسلما بعد از ازواج است، پیش از ازدواج نیست برای اینکه پیغمبر 53 سال دارد و عایشه شش ـ هفت سال؛ نمی شود بین اینها رابطه ی عاشقانه ای به وجود آمده باشد و بر اساس آن ازدواج صورت گرفته باشد بلکه ازدواج براساس یک مصلحت اجتماعی بوده است. اگر محمد(ص) طالب هوس بود، اوج جوانی خویش را با زنی چهل و پنج ساله که دو بار ازدواج کرده بود، به سر نمی برد.
چند نکته
ـ مسأله تعدد زوجات را در گذشته و به خصوص در جامعه ای ابتدایی، نباید بدان معنی که امروز احساس می شود گرفت و با چشم این عصر دید.
ـ در مدینه، پیغمبر (ص) از هیچ یک از زنانش فرزندی نیافت، در حالی که این زنان، که جز عایشه همگی بیوه بودند، در خانه شوهران سابق شان دارای فرزندانی بودند و این یکی از شگفتی های زندگی محمد(ص) است.
ـ اسلام "تعدد زوجات" را وضع نکرده است. پیش از اسلام هیچ حدی در این باره وجود نداشته و آنچه را اسلام آورده است، "تحدید زوجات" است. نه که "تا چهار زن بگیرید" بلکه "بیش از چهار زن نگیرید".
مطالعه ی دقیق آیاتی که از "تعدد زوجات" سخن می گوید، هم فلسفه ی آن را و هم شرایط آن را روشن می سازد. قرآن ابتدا مردم را ملزم به اجرای عدالت میان زنان می کند و بلافاصله اعتراف می نماید که: "هرگز نمی توانید عدالت ورزید، پس به یک تن اکتفا کنید" "فان خفتم الا تعدلوا فواحده" (نسا؛ 3)
افسوس
من هرگاه که به یاد خانه و زندگی محمد(ص) می افتم، که جوانی و کمال را با بیوه زنی پنجاه تا هفتاد و سه ساله گذراند و در پیری با بیوه زنانی جا افتاده و بچه دار سر کرد و خانه اش آن بود و خوراکش آن که: "تا مرد، از نان جو سیر نخورد، گاه می شد که دو ماه می گذشت و آتشی بر منزل وی برافروخته نمی شد و در این مدت غذایشان خرما و آب بود. گاه از شدت گرسنگی سنگ بر شکم می بست" ، نمی توانم از افسوس خودداری کنم، که محمد(ص) می توانست زنانی زیباتر از آنها داشته باشد و زندگی ای بهتر از این.
شرم
هرگاه سخنان نویسندگانی را می خوانم که از حرم سرای محمد(ص) می گویند، نمی توانم از شرم پریشان نشوم؛ که یک انسان، حتی نویسنده تا کجاها می تواند ننگین شود و به خاطر مصلحتی زشت، سیمای حقیقتی زیبا را، که فخر انسان است و سرمایه تاریخ، به چنین پلیدی ها بیالاید.» (مجموعه آثار دکتر علی شریعتی، ج 30، ص 537 با تلخیص)
یادآوری:
بر این باورم که اگر وضعیت زندگی پیامبر و نوع زنان او را در نظر بگیریم، گردآوری این زنان به عنوان همسر را باید به حساب تهذیب نفس و نوعی ایثار و از خودگذشتگی پیامبر(ص) گذاشت نه شهوترانی و تشکیل حرمسرا. کسی که در تمام زمانی دارای چند همسر بود در حال جنگ بوده و در بسیاری از جنگها شخصا حضور داشت چگونه می توانست در فکر راه اندازی حرمسرا باشد؟