*در فکر قیامت
سُوَید بن غفله گوید: روزی بر علی(ع) وارد شدم و در خانه اش جز حصیری کهنه نبود که بر روی آن، نشسته بود. گفتم: ای امیر مؤمنان! تو زمامدار مسلمانان و حاکم بر آنان و بیت المال هستی و هیئتها پیش تو می آیند و در خانهی تو، جز این حصیر، چیز دیگری نیست؟
فرمود: ای سوید! خردمند، در سرای گذرا اثاث نمی چیند و در پیش روی ما، خانهی ماندگاری است که کالای خود را به آنجا منتقل کرده ایم و به زودی به آنجا منتقل خواهیم شد.
به خدا سوگند، سخنش مرا گریانْد. (تذکرة الخواص، ص 115؛ عدّة الداعی، ص 109؛ ارشاد القلوب، ص 157)
خود ندیدن
امام باقر(ع) فرمود: به خدا سوگند، علی(ع) تا بود، چون بندگان می خورد، و چون بندگان می نشست، و هرگاه دو پیراهن سنبلانی می خرید، غلامش را در انتخاب بهترینِ آن دو، آزاد می گذاشت و آن دیگری را خود می پوشید...
او پنج سال حکومت را به دست داشت و آجری بر آجری ننهاد و خشتی بر خشتی نگذاشت. نه ملکی را اقطاع (تیول) خود کرد و نه طلا و یا نقرهای به ارث گذاشت. به مردم، نان گندم و گوشت می خورانْد و خود به خانه اش می رفت و نان جو با روغن و سرکه می خورد. (الأمالی، شیخ صدوق: ص 356 ح 437، روضة الواعظین: ص 131)
لینک های مرتبط:
قسمت اول
قسمت دوم