*چند عامل را در این زمینه می توان برشمرد:
ـ منطق قوی و استوار. با اینکه علوم انسانی و تجربی نسبت به 1400 سال پیش پیشرفت چشمگیری یافته، هنوز اسلام حرف برای گفتن دارد و در برابر اعتقادات و انتقادات گوناگون پاسخ گو است. اما دین زرتشتی به دلیل تحریف گسترده در آن و نیز نزول آن برای برهه ای خاص، پاسخ گو نیست و نمی تواند در برابر موج روزافزون شبهه های کلامی و اعتقادی قد علم کند.
ـ روشنی آموزه ها. آموزه های اسلام بسیار روشن تر از آموزه های زرتشتی است. معتبرترین کتاب زرتشتیان گات هاست. ژان کلنز (Jean Kellens ) که سالیان دراز در مورد اوستا تحقیق داشته است، فهم معنای گات ها را بسیار دشوار می داند و بر این باور است که ما هنوز به معنا و مفهوم کمتر از نیمی از آن دست نیافته ایم. سپس توضیح می دهد که پژوهشگران (و مترجمان) گات ها ذهنیت های خود را به این کتاب تحمیل کرده اند. (مقالاتی در باره ی زردشت و دین زردشتی، ص 41)
دکتر عبدالحسین زرین کوب می نویسد: «سادگی و روشنی مبانی اسلام و مناسبت عقاید اسلامی با مذاهب اهل کتاب، از جهات توجه اهل کتاب به اسلام بود.» (کارنامه ی اسلام، ص 12)
در حال حاضر نیز بسیاری از پژوهشگران دین زرتشتی و حتی خود زرتشتیان و نویسندگان و مدرّسان این عرصه به درستی مفهوم بسیاری از واژه ها و اصطلاحات پرکاربرد در این دین را درک نمی کنند.
ـ پرورش روح حماسی و جان فشانی در راه خدا. در اسلام آیات و روایات فراوان در مورد فضیلت قیام و شهادت در راه خدا رسیده است و این امر در تحریک مسلمانان برای بذل مال و جان در راه دینشان بسیار تأثیرگذار بوده است. یادکرد از قیام امام حسین(ع) در مجالس گوناگون در طول سال به ویژه در ایام محرم، در پرورش روح حماسی بسیار اثرگذار است.
اما در دین زرتشت جان فشانی در راه خدا، واجب نیست. لذا قیام کنندگان در آیین زرتشت نسبت به اسلام بسیار اندکند. وقتی مسلمانان در 1400 سال پیش با آن تعداد اندک و با آن امکانات ابتدایی به ایران حمله کردند، مقاومت قابل توجه و تأثیرگذار از سوی زرتشتیان مشاهده نشد.
چند دهه ی پیش نیز وقتی عراقی ها به ایران حمله کردند و صدام اعلام کرد که می خواهد نبرد قادسیه را تکرار کند، زرتشتیان نسبت به جمعیتشان حضوری بسیار کم رنگ در جبهه های جنگ داشتند در حالی که ایرانیان مسلمان، با اینکه دینشان با طرف مقابل یکی بود، شرکتشان در جنگ پررنگ تر بود. (اینجا)
ـ بدعت. همه ی پژوهشگران متفقند که مغان و روحانی های زرتشتی به طور گسترده دین زرتشت را کم و زیاد کردند به گونه ای که در زمان ظهور اسلام، دین زرتشتی تغییر ماهیت داد. البته در ظاهر با بدعت گذاران مبارزه می کردند اما هدفشان این بود که کسی با بدعت های موبدان مخالفت نکند. اسلام به شدت با بدعت تا عصر حاضر مبارزه کرده و می کند.
ـ تظاهرها. تظاهر در اسلام فراوان است. دست کم دو بار در روز (ظهر و مغرب) صدای اذان در محله می پیچد. سفارش شده نماز را به جماعت بخوانند؛ از کشورهای مختلف برای حج به مکه بروند؛ واجبات را علنی انجام دهند؛ برای استجابت بهتر دعا گرد هم جمع شوند؛ روز عاشورا کسب و کار را تعطیل کنند. مسلمانان در مناسبت هایی چون عاشورا به خیابان ها می ریزند و به مناسب تولد و شهادت معصومان: مراسم عمومی برگزار می کنند.
به هر حال اسلام اهل سر و صداست. این تظاهرها در توجه دادن مردم به دین بسیار اثرگذار است و سبب می شود ایمان در دل ها رسوخ کند.
اما تظاهر در دین زرتشتی اندک است و این تظاهر نکردن ها در ضعف ایمان پیروانش تأثیر می گذارد.
ـ احکام عجیب و غریب. وجود احکام عجیب و غریب در زرتشتی، سبب سست شدن اعتقادات پیروانش شده است. در اسلام احکامی از این دست دیده نمی شود. اگر احکامی باشد که با برخی شرایط زمانی و مکانی سازگار نباشد مثل برده داری، ولی فقیه پیش بینی شده و او جلو اجرای آن را می گیرد.
ـ ماندگاری آموزه ها. عمده ی آموزه های زرتشت از بین رفته است. بیشتر زرتشتیان محقق بر این باورند که تنها گات ها از زرتشت است و بقیه ی اوستا از او نیست. این بخش از اوستا را نیز با اطمینان نمی توان به زرتشت نسبت داد. اساساً هیچ چیز قابل اعتماد از او نرسیده است نه تنها به ما بلکه به عصر ساسانیان نیز نرسید.
اما در اسلام بنا به سفارش معصومان، مسلمان ها بسیار مقید به نوشتن قرآن و سخن معصومان بودند. البته ابزار نوشتن نیز پیش رفت کرد و بیشتر شد. در کنار تدوین حدیث، علم رجال پدید آمد تا صحت و سقم روایات معلوم شود. امروز علاوه بر قرآن، گنجینه ای بزرگ از سخنان معصومان در اختیار داریم که با اعتماد به آنها می توان به دیدگاه اسلام در امور مختلف پی برد.
ـ سرپرست. انسان ها در همه ی زمینه ها از جمله امور اجتماعی نمی توانند متخصص و صاحب نظر شوند بلکه نیاز به رهبر و سرپرستی دارند که در امور مختلف آنها را هدایت کند. در اسلام مراجع تقلید به عنوان جانشینان حضرت مهدی(ع) تعیین شده اند و مسلمانان در امور گوناگون از آنها پیروی می کنند. گویا برای اینکه مردم در مراجعه به مراجع تقلید و به پیروی از آنها عادت داده شوند، گذشته از عمل به مسائل شرعی، پاره ای امور دیگر نیز مشروط به اجازه ی آنهاست. مثلاً برای اثبات عید فطر و دیدن هلال ماه جدید، حکم حاکم شرع (مرجع تقلید) تعیین کننده است مگر کسی با چشم خود، ماه را ببیند و همچنین است پرداخت خمس که مصرف آن باید با اجازه ی مرجع تقلید باشد.
اهمیت سرپرستی مراجع تقلید، در فتوای میرزای شیرازی روشن می شود. وقتی که ناصرالدین شاه قرارداد ننگین با انگلستان را امضا کرد و ثروت مسلمانان ایرانی از طریق استعمال توتون و تنباکو به جیب انگلستان می رفت، میرزای شیرازی از عراق در یک سطر حرمت آن را اعلام کرد و به دلیل امتناع مردم از استفاده از قلیان و امثال آن، این قرارداد فسخ شد. متن پیام:
«الیوم استعمال تنباکو و توتون بأی نحو کان (به هر گونه باشد) در حکم محاربه با امام زمان ـ صلوات الله علیه ـ است.»
چنین سرپرستی در میان زرتشتیان دیده نمی شود.
ـ رسیدگی به هم کیشان. در اسلام سفارش های فراوان و شگفت آور در مورد کمک به مسلمانان دیگر شده است و در بسیاری موارد کمک به هم کیشان، واجب است؛ مانند زکات فطره (در پایان ماه مبارک رمضان) و زکات مال و انواع کفاره ها. این کمک ها تنها به مسلمانان اختصاص دارد. اسلام به این صورت تلاش دارد فقر را ـ که در ضعف ایمان تأثیر دارد ـ از میان پیروان خود بزداید.
از آنجا که در آیین زرتشت چیزی واجب نیست (بنا به نوشته ی موبد دکتر کورش نیکنام در سایت خود: www.kniknam.com) از این امور نیز خبری نخواهد بود مگر کسی طبق فطرت خود و از روی انسان دوستی، به هم کیش خویش کمک کند.
ـ داشتن بودجه ی اختصاصی برای دین. اسلام برای پیشبرد اهداف خود و برای حفظ و نشر و تبلیغ آن و... بودجه ای تعیین کرده، خواه حکومت اسلامی برقرار باشد یا نباشد. هر مسلمانی موظف است روزی را در سال تعیین کند و در این روز محاسبه کند اگر از درآمدش در طول یک سال گذشته، چیزی اضافه آمد، باید یک پنجم آن را به مرجع تقلید مورد اعتمادش بدهد و او در راه اسلام هزینه خواهد کرد که به آن «خمس» می گویند. خمس در انتشار و حفظ اسلام بسیار تأثیر دارد. ترویج حوزه های علمیه و تربیت متخصص علوم اسلامی با خمس تأمین می شود.
خمس سبب استقلال حوزه های علمیه می شود و آسان تر می توانند از حکومت انتقاد کنند اما چیزی به نام خمس در دین زرتشتی مطرح نیست.
ـ مقایسه ی مهم ترین ها. اگر مهم ترین امور در این دو دین، مثل پیامبر، کتاب آسمانی، مقدس ترین چیز و شعارشان را مقایسه کنیم، برتری اسلام به روشنی معلوم می شود.
موارد فوق، همه جانبه بودن و کامل بودن اسلام را نشان می دهند.