*از آنجا که علاقه مندان به ایران باستان از دکتر عبدالحسین زرینکوب (درگذشت: 1378) فراوان تجلیل می کنند، بخش هایی از سخنان او در مورد فرهنگ و تمدن اسلامی را می آوریم:
«کارنامه ی اسلام یک فصل درخشان تاریخ انسانی است.» (کارنامه ی اسلام، ص 11)
«این نکته که اسلام در طی قرن های دراز موجد یک فرهنگ پیش رو بوده است چیزیست که از تاریخ فرهنگ انسانی به درستی بر می آید.» (کارنامه ی اسلام، ص 167)
«(مستشرقان) پیش رفت عجیب تمدن اسلامی را نیز ـ مثل پیش رفت فرهنگ یونانی ـ نوعی معجزه خوانده اند، معجزه ی اسلامی.» (کارنامه ی اسلام، ص 167)
«تمدن اسلامی ـ لااقل از پایان فتوح مسلمین تا ظهور مغول ـ قلم رو اسلام را از لحاظ نظم و انضباط اخلاقی، برتری سطح زندگی، سعه ی صدر و اجتناب نسبی از تعصب، و توسعه و ترقی علم و ادب، طی قرن های دراز پیشاهنگ تمام دنیای متمدن و مربی فرهنگ عالم انسانیت قرار داد.» (کارنامه ی اسلام، ص 21)
«تمدن اسلامی... بی شک یک دوره ی درخشان از تمدن انسانی است.» (کارنامه ی اسلام، ص 21)
«فرهنگ اسلامی هنوز در دنیای حاضر تأثیر معنوی دارد و به جذبه و معنویت آن، نقصان راه ندارد.» (کارنامه ی اسلام، ص 21)
«اگر اکنون دنیای اسلام ارزش و حیثیت خود را درست نمی شناسد تا حدی از آن روست که از معنویت خویش جدا مانده است. کارنامه ی اسلام در قرن های درخشان آن، کارنامه ی یک فرهنگ انسانی است، یک فرهنگ جامع... به قدر قامت انسان.» (کارنامه ی اسلام، ص 166 ـ 167)
«آنچه این مایه ی ترقیات علمی و پیش رفت های مادی را برای مسلمین میسر ساخت در حقیقت همان اسلام بود که با تشویق مسلمین به علم و ترویج نشاط حیاتی، روح معاضدت و تساهل را جانشین تعصبات دنیای باستانی کرد.» (کارنامه ی اسلام، ص 22)
«کثرت مدارس عالی در بلاد اسلام، هنوز هم که دنیا پیش رفت های ماشینی یافته است مایه ی حیرت است و حاکی از وجود شوق و نشاطی بی مانند. در حقیقت به سبب تأکید و تشویقی که در اسلام راجع به علم شده بود و همچنین به جهت توصیه و ترغیبی که به انجام دادن امور خیر می شد بسیاری از اهل بر و ارباب ثروت عنایت و توجه خاصی به انشاء مدارس مبذول کردند.» (کارنامه ی اسلام، ص 44)
«اسلام که یک امپراتوری عظیم جهانی بود با سماحت و تساهلی که از مختصات اساسی آن به شمار می آمد، مواریث و آداب بی زیان اقوام مختلف را تحمل کرد، همه را به هم در آمیخت و از آن، چیز تازه یی ساخت. فرهنگ تازه یی که حدود و ثغور نمی شناخت و تنگ نظری هایی که دنیای بورژوازی و سرمایه داری را تقسیم به ملت ها، به مرزها، و نژادها کرد، در آن مجهول بود. مسلمان از هر نژاد که بود ـ عرب یا ترک، سندی یا افریقایی ـ در هر جایی از قلم رو اسلام قدم می نهاد خود را در وطن خویش و دیار خویش می یافت.» (کارنامه ی اسلام، ص 30 ـ 31)
«برخلاف بعضی دعوی ها اسلام هرگز جریان فرهنگ انسانی را سد نکرده است و حتی آن را به پیش رانده است.» (کارنامه ی اسلام، ص 166)
«که می تواند انکار کند که اسلام هر چه هست و هر چه بوده است یک مرحله از تکامل انسانیت را نشان می دهد که از هیچ مرحله ی دیگر کم اهمیت تر نیست؟» (کارنامه ی اسلام، ص 166)
«پیام تازه ای که محمد(ص) خود را حامل آن می دانست همه ی جهان را به برابری و نیکی و برادری می خواند و از شرک و نفاق و جور و بی داد نهی می کرد. نه همان اعراب که زندگی شان یک سره در جور و تطاول و شرک و فساد می گذشت بلکه ایران و روم نیز که رسم و آیین دیرینشان دست خوش اختلاف و تعصب روحانیان گشته بود، در آن روزگاران به چنین پیام دل نشینی نیاز داشتند و آن را مژده ی رهایی و نجات تلقی می کردند اما این مژده ی آسمانی، قبل از هر چیز، عرب را که پست ترین و پراکنده ترین مردم بود به سوی رفعت و وحدت کشانید.» (دو قرن سکوت، ص 59)
«اسلام، عرب را از کفر و عصیان و نفاق و شقاق جاهلیت، به ایمان و یگانگی و دوستی و برادری خواند.
حیات جاهلی قریش را که آکنده از جور و تعدی و عصیان و شرارت و باده خواری و زناکاری و بی باکی و آدم کشی بود راه خطا می خواند و راه نیکی را که صراط مستقیم می خواند عبارت می دانست از تسلیم به حق و... مردم به آنچه عمل صالح خوانده می شود روی آورند و از بدی و ناروایی و گناه و ستم کاری پرهیز واجب دارند.» (بامداد اسلام، ص 40)
«اساس اعتقادات شیعه به هیچ وجه مأخوذ از عقاید ایرانی نیست.» (دفتر ایام، ص 173)
منابع:
بامداد اسلام، عبدالحسین زرین کوب، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، 1362 ش، تاریخ مقدمه: 1346 ش.
دفتر ایام، عبدالحسین زرین کوب، تهران، علمی، چاپ سوم، 1374 ش.
دو قرن سکوت، عبدالحسین زرین کوب، تهران، سخن، چاپ پانزدهم، 1381 ش، تاریخ مقدمه ی چاپ اول: 1330 ش، تاریخ مقدمه چاپ دوم: 1336 ش.
کارنامه ی اسلام، عبدالحسین زرین کوب، تهران، امیرکبیر، چاپ ششم، 1379 ش.