*دست کم به دو دلیل بحث از ادیان ضروریست:
یک. اگر محتوای اسلام و زرتشتی تنها پرستش خداوند بود و تفاوت در شکل عبادت بود، بحث در مورد برتری یکی بر دیگری شاید چندان ضرورت نداشت اما اختلاف میان اسلام و سایر ادیان بسیار گسترده است. اگر حق با اسلام باشد، همگان پس از بلوغ باید به واجبات فراوان عمل کنند مثلا زنان یک عمر باید حجاب را رعایت کنند در حالی که در دین زرتشتی هیچ چیز واجب نیست. اگر اسلام بر حق باشد، اداره ی کشور و امور قضایی به یک صورت است اما اگر دین زرتشت حق باشد به گونه ای دیگر. بنابراین بحث از حقانیت ادیان در زندگی امروز ما بسیار تأثیرگذار است.
دو. اگر ادیان یکدیگر را تأیید می کردند یا دست کم نسبت به یکدیگر سکوت داشتند، شاید جایی برای بحث باقی نمی ماند اما می بینیم اسلام به عنوان یکی از مهمترین ادیان موجود، همه ی ادیان الهی دیگر را باطل می داند و تاریخ مصرف آنها را تا پیش از اسلام می داند. طبق آموزه های اسلام، پیروان سایر ادیان ـ پس از ظهور اسلام ـ در قیامت جایگاه خوبی ندارند. بنابراین باید به این هشدار اسلام توجه کرد.
از اینها که بگذریم، فرض کنیم طبق دین زرتشت می خواهیم خداوند را پرستش کنیم اما از نظر این دین عبادت خداوند چگونه است؟ در پست «هیچستان» نشان دادیم که هیچ چیز معتبر از دین زرتشت باقی نمانده. یک کلمه را نمی توان اثبات کرد که زرتشت آن را گفته است. (اینجا)