*سخنانی قابل توجه از دانشمندان در انتقاد از میهن پرستی دیدم. منبع این سخنان را نیافتم اما جملاتی معقول و منطقی را گزینش کرده اینجا می آورم:
برتراند راسل:
هرچه ملتی دارای اعتقادات وطن پرستی شدیدتری باشد به همان شدت نسبت به رنج ها و لطمات ملت های دیگر بی تفاوت می ماند.
جرج برنارد شاو:
وطن پرستی اعتقاد راسخ به این است که کشور شما برتر از دیگر کشورهاست، زیرا شما در آن به دنیا آمده اید! (چه دلیل محکمی!)
ویلیام بلوم:
اگر عشق باعث صرفاً کور شدن چشم می شود، وطن پرستی باعث تعطیلی تمام حواس 5 گانه می شود!
مالکوم ایکس:
نبایستی خود را با میهن پرستی که حقیقت را دگرگون و تحریف می کند، مشغول و نابینا کرد. اشتباه، اشتباه است.
ماریا مانس:
مرزها؛ خراشهایی بر سرتاسر "قلب" بشر است که این خطوط گاهی از شدت خونریزی ها گلگون می شوند.
هانا آرنت:
ناسیونالیسم قومی، همیشه اصرار دارد این را به مردم خود بباوراند که ایشان بوسیله یک "دنیا دشمن" احاطه و محاصره شده اند؛ "یکی در برابر همه". اینطور القا می شود که "این مردم" دارای قابلیت های ویژه و منحصر بفردی هستند که قابل قیاس با دیگران نیست.
پابلو کازالس:
عشق به وطن امر پر زرق و برقی است؛ ولی این عشق چرا بایستی محدود به مرزها باشد؟
گوته:
وطن پرستی، تاریخ را تباه و نابود می کند. (با تحریف حقایق تاریخی)
آلبرت انشتین:
ملی گرائی و ناسـیونالیسـم یک مرض بچگانه اسـت آبله ای که نوع بشـر به آن مبتلا می شود.
جرج برنارد شاو:
جهان شما هرگز روی آرامش بخود نخواهد دید، تا زمانیکه وطن گرائی و میهن دوستی را از نژاد بشر طرد نکنید.
تولستوی:
میهن دوستی، در ساده ترین، واضح ترین و بدیهی ترین مفهوم خود چیزی نیست بجز: ابزار جاه طلبی حکام، تمایلات حریصانه، و گذشتن از عقل، وجدان و کرامت انسانی ِ کسانی که برده وار اسیر قدرتند.
تولستوی:
می توان انتظار داشت که ضرر و زیان و بی خردی میهن پرستی بخودی خود برای همه آشکار شده باشد، اما واقعیت شگفت آور این است که فرهنگ غالب بر مردم اینست که نه تنها به آسیب ها و حماقت وطن پرستی توجه نمی کنند، بلکه در برابر هرگونه افشای هویت آن مقاومت و لجاجت خاصی می کنند که بدون دلایل منطقی است، و حتی به ستایش آن همچون امری با عظمت و عطوفت، ادامه می دهند.
منبع: ارغنون