*سایت شفقنا در موضوع فوق، مصاحبه ای کتبی با من انجام داد (اینجا) اما بعضی قسمت ها را نیاوردند و به دلیل حذف سوالات، گفتگو از خوش خوان بودن خارج شد. لذا متن کامل آنچه را برای شفقنا فرستادم، در اینجا می آورم:
ـ رویارویی اسلام با آداب و رسومی که قبل از اسلام میان ایرانیان رواج داشته چگونه بوده است؟
دست یابی به دیدگاه اسلام در مورد امور گوناگون، آسان نیست؛ زیرا برخی روایات از جهت سند ضعیفند و برخی قوی و نیز بخشی از آنها با اینکه سند قابل قبول دارند اما در مقام تقیه گفته شده اند. گاهی روایات در واقع بیان کننده ی قضیه ی شخصیه هستند و نمی توان آنها را تعمیم داد و... بهترین کسانی که می توانند دیدگاه اسلام را در این امور به دست آورند، فقیهانند.
من آنچه به عنوان دیدگاه اسلام در رویارویی با سنن ایرانی بیان می کنم در واقع، رویارویی فقیهان را در نظر دارم.
آداب و رسوم متداول میان ملت ها، چه ایرانی و چه غیر ایرانی، اگر همراه رفتارهای خلاف شرع و خرافات نباشند و احیاگر ادیان و افکار انحرافی نباشند، اسلام با آنها مخالفت ندارد مثل اینکه در کشوری رسم باشد در اول هر ماه لباس آبی بپوشند. اما اگر معتقد باشند که نپوشیدن لباس آبی در اول ماه، سبب فلان اتفاق ناشایست می شود، اسلام چنین اعتقادی را قبول ندارد یا اینکه رسم باشد اول هر ماه زن و مرد به صورت مختلط رقاصی کنند، اسلام با چنین رسمی مخالف است حتی اگر سابقه ی هزاران ساله داشته باشد.
اگر در ضمن آیینی، کاری پسندیده صورت گیرد، از جهت آن کار خوب، مورد تشویق نیز هست. مثل اینکه در جایی رسم باشد که در اول هرماه به فقیران کمک مالی کنند به شرطی که اول ماه بودن این کار به پای اسلام گذاشته نشود و الا بدعت خواهد بود.
به نظر می رسد این، منطقی ترین برخورد با آداب و رسوم ملل باشد.
ـ نمونه هایی از آداب و رسوم ایرانی را می توانید ذکر کنید؟
اینکه شب جمعه ی آخر سال بر مزار خویشاوندان حاضر می شوند از قبل از اسلام بوده و تا این زمان ادامه دارد و علما با آن مخالفت نکرده اند. پوشیدن لباس سیاه در عزای اموات نیز سابقه ای دیرین در ایران پیش از اسلام دارد.
پختن آش پشت پا برای مسافر، برگزاری انواع مجالس ترحیم برای اموات، برنامه های شب یلدا و شیربها نمونه هایی دیگر از رسوم رایج میان مردم است که اسلام با آنها مخالفتی ندارد.
بعضی رسوم به دلیل اینکه شامل مستحبات و واجبات است، نه تنها قبحی ندارند بلکه پسندیده اند. اینکه شب جمعه ی آخر سال در قبرستان حضور می یابند و برای امواتشان فاتحه می خوانند پسندیده است یا صله ی رحم شب یلدا و به دیدار بزرگترها رفتن، ستودنیست.
ـ برخورد اسلام در خصوص نوروز چگونه است؟
با آن معیاری که در ابتدای مصاحبه گفتم، به آسانی می توانیم برخورد اسلام با نوروز را ـ که از سنت های ایرانی در پیش از اسلام است ـ دریابیم. آنچه امروز به عنوان مراسم نوروز می شناسیم، نه تنها خلاف شرع در آن نمی بینیم بلکه کارهای واجب و مستحب در ضمن آن است. صله ی رحم، نظافت خود و خانه، عطر زدن، هدیه دادن و گرفتن، زدودن کدورت ها، احترام به بزرگ ترها، دعا برای یکدیگر، آرزوی موفقیت برای هم، نمونه هایی از کارهای نیکویی است که جزء آداب نوروز است که مورد تأیید اسلام است.
مسلمانان پس از ورود اسلام به ایران، اموری شایسته را به آداب عید نوروز افزوده اند و به این سنت باستانی، رنگ اسلامی بیشتری داده اند. گذاشتن قرآن در سفره ی هفت سین، حضور در اماکن مقدسی چون بارگاه امام زادگان و در سال های اخیر، برگزاری جشن نیکوکاری و کمک به نیازمندان، از جمله ی آنهاست. چه بسا عقاید خرافی همراه نوروز بوده که حذف کرده اند مثل اینکه اگر کسی نوروز را گرامی ندارد، اتفافاتی بد برای او می افتد.
عید نوروز هیچ ربطی به دین زرتشتی ندارد و در اوستا اشاره ای به آن نشده بلکه رسمی رایج میان ایرانیان، اعم از زرتشتی و غیر زرتشتی، بوده و اکنون ادامه دارد.
ـ احادیثی در خصوص نوروز با ترجمه بگویید.
احادیث متعدد در مورد نوروز داریم که باید از جهت اعتبار و تفسیر، مورد کنکاش قرار گیرند. به ذکر دو نمونه بسنده می کنم:
ـ اتیَ علیٌّ(ع) بِهَدِیَّةِ النَّیروزِ، فقالَ: ما هذا؟ قالوا: یا أمیرَ المُؤمِنینَ، الیَومُ النَّیروزُ، فقالَ(ع): اصنَعوا لَنا کُلَّ یَومٍ نَیروزا! (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 300، ح 4073)
در نوروز، هدیه اى خدمت امام على(ع) آوردند. حضرت پرسید: این چیست؟ عرض کردند: اى امیر المؤمنین! امروز نوروز است. امام(ع) فرمود: هر روزمان را نوروز کنید!
همانگونه که ملاحظه می کنید، حضرت از این کار منع نفرمود.
ـ امام صادق(ع) فرمود: إذا کانَ یَومُ النَّیروزِ فَاغتَسِلْ وَ البَسْ أنظَفَ ثِیابِکَ، و تَطَیَّبْ بِأطیَبِ طِیبِکَ، و تَکونُ ذلکَ الیَومَ صائما. (وسائل الشیعة، ج 7، ص 346، ح 1)
چون نوروز فرا رسد، بدن خود را بشوى و پاکیزه ترین جامه هایت را بپوش و با خوش بوترین عطرها خودت را معطّر کن و در آن روز روزه دار باش.
ـ برخی آیین های کهن ایرانی مثل جشن مهرگان و سده داریم که از رونق افتاده اند. در مورد اینها چه باید کرد؟
بعضی نسبت به سنت های باقی مانده از قبل از اسلام، بدبینند و بر این باورند که همه ی آنها از دم باید برچیده شوند مگر مثل نوروز، روایتی در تأییدشان داشته باشیم. به نظر می رسد اینان دچار نوعی افراط شده اند. امام على(ع) در فرمان حکومت مصر به مالک اشتر چنین نوشت:
لا تَنقُضْ سُنَّةً صالِحَةً عَمِلَ بها صُدورُ هذهِ الامَّةِ، و اجتَمَعَت بها الالفَةُ، و صَلَحَت علَیها الرَّعِیَّةُ، و لا تُحدِثَنَّ سُنَّةً تُضِرُّ بِشَیءٍ مِن ماضِی تِلکَ السُّنَنِ. (نهج البلاغه، نامه 53)
سنّت پسندیده اى را که بزرگان این امت به آن رفتار کرده اند و موجب همدلى و همبستگى شده و کار مردم بر طبق آن سامان گرفته است، مشکن و هیچ گاه سنّت و روشى پدید میاور که به چیزى از این سنّتهاى گذشته لطمه اى زند.
برخورد مسلمانان با نوروز، تجربه ای خوب بود. آنان نوروز را تعطیل نکردند بلکه اموری دینی و اسلامی را به آن افزودند و آن را به صورتی زیباتر در آوردند. مراسم شب یلدا نیز ریشه در ایران باستان دارد اما می بینیم ایرانیان، شاهنامه خوانی و حافظ خوانی را به آن افزودند.
بعضی با این تصور که جشن هایی مثل مهرگان و تیرگان و سده از آیین های زرتشتی اند روی خوش به آنها نشان نمی دهند. در درجه ی نخست باید این آگاهی را داد که این آیین ها ربطی به زرتشتی ندارند و سپس همان کاری که با نوروز و یلدا شد، با این جشن ها هم صورت گیرد یعنی خرافه ها و رفتارهای ناشایست احتمالی را از آنها جدا کنیم و کارهایی معقول و منطقی به آنها بیفزاییم. در این صورت چه ایراد دارد آنان که به ایران باستان علاقه مندند و دوست دارند سنت های گذشته برپا باشد، به این آیین ها تقید داشته باشند؟ البته لزومی ندارد کاری کنیم که این قبیل آیین ها دوباره رونق گسترده به خود بگیرند و همه ی جامعه را به آنها مشغول کنیم.
آداب و رسوم مانند زبان ها هستند. همانگونه که زبان ها همواره در گذر زمان در حال تغییر و تحولند و کسی توان ممانعت ندارد، آداب و رسوم نیز چنینند. اما باید مراقبت کرد آیین ها به کژراهه نروند.
ـ آیا می توان آیین های جدید پایه ریزی کرد؟
بله، می توان آیین هایی با پیام هایی ارزشمندند برنامه ریزی کرد و با تبلیغات، مردم را به آنها پایبند ساخت. این کار دشوار است اما شدنیست. بعد از انقلاب چنین تجربه ای را داریم. امروزه جشن و راهپیمایی 22 بهمن به صورت یک سنت ایرانی در آمده است که پیام هایی بسیار ارزشمند در خود دارد: آزادی خواهی، ظلم ستیزی، اتحاد و...
جالب آنکه پیاده روی برای گرامی داشت یک جشن، سابقه ای در آیین های ایرانی ندارد و از جهات مختلف جدید است و مردم به خوبی از آن استقبال کرده اند. به یاد دارم که در سال های نخست بعد از پیروزی انقلاب، صدا و سیما از مدت ها قبل از 22 بهمن، تبلیغات گسترده ای جهت شرکت مردم در راهپیمایی انجام می داد اما چند سالی است با اینکه تبلیغات چندانی نمی شود، مردم به حضور در آن تقید دارند که این نشانه ی آن است که جزء سنن ایرانی شده است.
به این مناسبت بد نیست این را بگویم که در گذشته های دور، مردم ایران همه ساله روز 22 بهمن را جشن می گرفتند و آن را «جشن بادبره» نامیده بودند. دهخدا ذیل واژه ی «بادبره» چنین توضیح داده است:
«نام روز بیست و دوم بهمن ماه باشد. گویند: هفت سال در ایران باد نیامد. درین روز شبانی پیش کسری آمده گفت: دوش آن مقدار باد آمده که موی بر پشت گوسفندان بجنبید، پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و باین نام شهرت یافت. (برهان، آنندراج، انجمن آرا)»
البته آنچه امروز در 22 بهمن اتفاق می افتد ربطی به سابقه ی دیرین آن ندارد بلکه شاید هیچکدام از شرکت کنندگان در راهپیمایی، از سابقه ی تاریخی این روز در قبل از اسلام خبر نداشته باشند.