بسیاری از گروندگان به تشیع در ایران، با مشکلات دشوار مالی و جانی رو به رو می شوند. حجت الاسلام سلمان حدادی که سال 1385 از وهابیت به تشیع تشرف یافت، با چوب چنان بر سرش کوبیدند که بیهوش بر زمین افتاد. با زدن لگد به همسر او ـ که برای حمایت از شوهرش شتافته بود ـ سبب سقط جنین او شدند. سلمان از آن زمان به بعد دچار لکنت زبان شد. او و همسرش که ناچار به فرار از محل سکونت خود شدند، بیش از سه ماه شب ها را کارتن خواب بودند و در این مدت، گاه همسر در اثر گرسنگی بیهوش می شد.
پس از گذشت هفت سال هنوز در پی قتل سلمان هستند و همواره در نگرانی به سر می برد. او و همسرش قضایای تلخی را پشت سر گذاشتند که در مصاحبه اش بیان کرده است.
شخصی در برنامه ی تلویزیونی می گفت: مادرم از بهائیت به تشیع گروید و پدرم او را با فرزندان خردسالش از خانه بیرون و آواره ی کوچه و خیابان کرد. او نیز گاه در اثر گرسنگی بی هوش می شد.
جای تعجب است که کشورهای دیگر، پول های هنگفت در ایران هزینه می کنند تا شیعیان را به ادیان و مذاهب دیگر بکشانند اما ما با این همه امکانات مادی و قدرت نظامی، حمایت چندانی از ره یافتگان نمی کنیم! چرا اگر کسی در ایران به وهابیت بگرود، به زندگی راحت تر دست می یابد اما در کشوری که حکومت آن شیعی است ـ با این همه ادعا و هلپ و تلپ ـ گرویدن به تشیع، آغاز دردسرهای طاقت فرساست؟!
لازم است مرکزی جهت حمایت از مستبصران تشکیل شود و گذشته از حمایت جانی از آنها، اگر در ابتدای گرویدن به تشیع، مشکلات مالی دشوار دارند، تا مدتی مورد حمایت قرار گیرند تا سر و سامان یابند.
چنین مرکزی از طریق وزارت اطلاعات، صحت ادعای استبصار را مورد بررسی قرار می دهد. همچنین از طریق ارتباط با نیروی انتظامی و مراکز قانونی دیگر، از جان تشرف یافتگان حفاظت می کند. و نیز از طریق کمک های مردمی و دولتی، به معیشت آنها به صورت حساب شده، تا حدی رسیدگی می کند تا فشارهای مالی، سبب بازگشت آنها به دین و مذهب قبلی نشود.
با تشکیل چنین مرکز حمایتی، شاهد رو آوری افراد فراوان به تشیع خواهیم بود.