جناب آقای امیر ن. از بازدیدکنندگان این وبلاگ است که تحت تأثیر افراد و برخی سایت ها، مدتی از اسلام فاصله گرفته بود اما پس از تحقیق بیشتر، با اعتقاد راسخ تر، به دامان اسلام باز گشته است. وی برای مدیر این وبلاگ چنین پیام داده است:
«مادرم در شرکتی کار می کرد و همکاران زیادی داشت. من با یکی از آنان خیلی صمیمی شده بودم، طوری که انگار اون هم سن و سال منه و هم بازی هستیم. بعد از مدتی از اونجا تسویه کرد و من به خاطر این قضیه خیلی ناراحت بودم، حدود 4 سال گذشت و من شماره اون رو از یکی از کارمندان شرکت گرفتم، به هم پیام می دادیم و زنگ و...
بعضی اوقات پیام هایی با حس و حال وطن پرستانه و نژاد پرستی برام می فرستاد ،کم کم پیام هاش شده بود ضد اسلامی و...
من هم به هوای ایران دوستی بی خیال این پیام ها می شدم، اما چون پیام های ضد عربی و ضد اسلامیش خیلی شده بود باهاش بحثم شد. اون هم از من سوالاتی علیه اسلام کرد. من هم به دلیل فقر اطلاعاتیم کم آورده بودم و... خلاصه به مرور زمان شدم یک پان ایرانیست تمام عیار. تا دلتان بخواهد اشعار وطن پرستانه و کورش پرستانه و برای ایران باستان و متن های انتقادی و... حفظ کرده بودم.
روزی هنگام وب گردی به مطلبی با عنوان "دغل کاری در ترجمه منشور کورش" برخوردم. برام جالب بود. مطلب رو خوندم می خواستم جوابش رو بدم اما جوابی نبود! بقیه مطالب وبلاگ رو خوندم خیلی عصبانی شدم، اما کم کم با گذشت زمان از تعصبم کم شد و با آشنا شدن با وبلاگ گفتگو با زرتشتیان و وبلاگ جناب امیرشاهی با بعضی حقایق رو به رو شدم و طی گذشت چند ماه، شدم منتقد شخصیت کورش و ایران باستان و...
اما این ها پایان نبود بلکه جرقه ای بود تا باعث بشه به دین خود وابسته تر، آشناتر و حساس تربشم، بعد ازین قضایا هر از گاهی که به حرم آقا علی بن موسی الرضا می رم به مرکز پاسخگویی می رم و شبهاتم رو بیان می کنم و با جواب هایی قانع کننده راضی می شم. به دوستانی که به حرم مشرف می شوند توصیه می کنم از این مراکز پاسخگویی بی نصیب نمانند، اکنون بنده با علاقه ای بیشتر به دین خود به تکالیف آن می پردازم و از استادان بزرگوار فاطمی و امیرشاهی تشکر می کنم.»