*آیت الله محمدی ری شهری می نویسد:
فاضل ارجمند جناب حجه الاسلام و المسلمین سید موسی موسوی (نماینده ی سابق ولی فقیه در استان کردستان) نقل کرد:
در اواخر سال 1342 و یا اوایل 1343 شمسی و اوان تبعید حضرت امام ـ قدس سره ـ به نجف اشرف و اوج دستگیری های گسترده شاگردان و یاران اولیه حضرت امام… یک روز جمعه در سال مزبور جمعی از دوستان اهل معنی از جمله دو نفر از دوستان مهذّب بنده: حجج اسلام میرشمسی و معتمدی، که هر دو اهل سلوک و مقامات بالای عرفانی هستند، پس از مراسم دعا و درس اخلاق به منزل مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس تهرانی (درگذشت: 1345 ش) [در محلّ? عشقعلی در قم] رفتند که بنده متأسفانه با این که مصمّم به رفتن بودم، محروم شدم.
وقتی دوستان برگشتند گفتند: به جهت نگرانی شدیدی که از آینده امام و انقلاب بود، از ایشان راجع به وضعیت آینده سؤال کردیم.
ایشان با اطمینان خاصی لبخند زدند و فرمودند: نگران نباشید. خداوند منّان اراده فرموده حاج آقا روح الله سالم به ایران برگردد؛ ولی نه به این نزدیکی. این هجرت حدود پانزده سال طول می کشد و ایشان در شرایطی با عزّت به ایران برمی گردد که شاه را قبلاً بیرون رانده و خدا اراده کرده به دست ایشان ـ که از نسل حضرت فاطمه علیها السلام است ـ پس از قرن ها تشکیل حکومت اسلامی بدهد و این پرچم در دست نسل حضرت فاطمه ـ علیها السلام ـ می ماند تا تحویل صاحب اصلی اش حضرت بقیه الله ـ ارواحنا فداه ـ شود.
منبع:
خاطره های آموزنده، محمّد محمّدی ری شهری، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1391 ش، ص 102 ـ 103.