مقاله ای از اینجانب چاپ شده در مجله ی «کتاب ماه دین»، شماره 53 و 54 ، اسفند 1380 و فروردین 1381
معمولاً شرح حالهایی که در چند دهه اخـیر بـرای عـلامه جامع ملا محمد مهدی نراقی(م 1209 ق) نوشته شده آمیخته با اشتباه است.به نظر میرسد که علت اصـلی آن،عدم توجه به شرح حالهای نخستین در مورد این عالم جلیل القدر است. هر چـه شرح حال به عـصر صـاحب آن نزدیکتر باشد از اعتبار بالاتری برخوردار است؛چرا که فاصله زمانی سبب میشود به مرور لغزشها در نقلها پدید آید و هر چه بر تعداد نقلهای واسطه افزوده شود بر تعداد اشتباهات نیز افزودهمیگردد.از این رو بـر آن شدیم متن نخستین شرح حالهای علام? نراقی را بیاوریم و به استناد آنها،پارهای از لغزشهارا که در سالهای اخیر در مورد او راه پیدا کرده،در پاورقی یادآور شویم.
دانلود مقاله «کهن ترین شرح حال های ملا محمد مهدی نراقی»
1.گلشن مراد
نخستین شرح حالی که از ملا محمد مهدی نراقی سراغ داریم،شرححالی است کـه ابـوالحسن غفاری کاشانی در زمان حیات نراقی نوشتهاست.اگر چه وی-طبق تحقیق مصحح کتاب-تدوین گلشن مرا را درسال 1210 ق به پایان رساند اما چنان که نویسنده در پایان زندگی نامهتصریح میکند،این بخش از کتاب را در سال 1206 نوشته است:
فرید عـصر و یـگانهی دهر مولانا محمد مهدی ابن ابیذر النراقیحکیمی که رای قویمش شریعت را به مثابه هیولی است علیم که نظرصایب او در جمیع احوال بر علت اولی است.فقیهی که…
قُدْوَه الحکماء و افضل العلماء،سلطان المحققین و برهان المـدققین،ینبوع العـلم و مفنن الرسوم،مد الله طلال افاداته علی رؤوس العباد،متعالله المستفیدین بطول بقائه،بمحمد و اله.
اصل آن جناب از قصبهای نراق است که در سالف زمان از توابعدار المؤمنین قم بوده و حال از توابع کاشان است.در اوایل حال از نراق بهکاشان آمـده بـه تـحصیلات مقدمات مشغول،بعد از آن که از تحصیل فـنونادبیه فـراغت بـالی او را حاصل شد روانهی اصفهان شدند.در اصفهان آنجناب را ترقی معقول در جمیع علوم حاصل شده،به کاشان معاودت ومدتی در کاشان به افاده مشغول و مـدتی بـه اقـامت[نماز]جمعه و جماعتقیام و به ارشاد خلایق از خاص و عام مساعی تـمام نمودند.
بعد از مـدتی به شوق زیارت عتبارت عالیات و عتبه بوسی روضاتعرض درجات روانهی عراق عرب[گشته]و در آن جا نیز مدتی مُعتدبهتوقف نموده،از فضلای آن حـدود اسـتفادهی حـدیث میفرمودند.از هر یکاجازهی حدیث در نشر احکام شریعت حاصل نمودند.
بعد از آن باز بـه کاشان معاودت فرموده،متوجه تدریس و نشر علومو تصنیف میباشند.چند سفر دیگر از برای آن جناب اتفاق افتاد.ازمشرف شدن به مکهی مـعظمه-زاد الله شـرفا و تـعظیما-و زیارت عتباتعالیات عرش درجات و زیارت روضهی مقدسی امام الجن و الانس عـلیابن مـوسی الرضا-علیه التحیه و الثناء.
تا حال تحریر که سنهی مبارکه به هزار و دویست و شش رسیده،درقید حیات و به ارشاد خـلایق مـشغول مـیباشند-متع الله المسلمین بطولبقائه بمحمد و اله الاخیار.1
فرزند عالم او ملا احمد نراقی که گـفتهاش بـر سـخن همگان ترجیحدارد در پایان نسخ? خطی لؤلؤه البحرین به خط خویش در سال 1228 قشرح کوتاهی از پدر بزرگوار نـوشته و در ادامـ? آنـ،فهرستی از تألیفاتخود را نیز تا سال نوشتن این یادداشت آورده است:
تاریخ وفاه الوالد المجاجد المحقق الزاهد مولانا محمد مـهدی بـن ابیذر النراقی،فی اول لیله السبت ثامن شهر شعبان المعظم من ششور سنهالف و مائتین و تـسع.و دفـن-قدس سـره-فی النجف الاشرف فی الایوانالصغیر الذی یلی الخلف،و له شباک الی الرواق.و کان عمره الشریف یبلغستن سنه تقریباً.
تولد-طاب ثـراه-فی النـراق و توفی فی الکاشان.و کان عمدهتحصیله فی اصبهان عند مشایخه الکرام:ملا اسماعیل الخاجوئی[م
1208 ه]؛و الحـاج شـیخ مـحمد[ابن محمد زمان الکاشانی م 1166 ه]؛ومولانا مهدی الهرندی[م 1186 ه]؛و میرزا نصیر[م 1191 ه].
و قرا شطراً من الحدیث عند الشـیخ الاجـل الشیخ یوسف مصنفهذا الکتاب[لؤلؤه البحرین]،و هو من مشایخه قراءه و اجازه و کذا آقـا بـاقرالبهبهانی،حرره العـبد الا حقر احمد بن محمد مهدی بن ابی ذر.2
ملا احـمد نـراقی در سـال 1244 ق اجاز? روایی مفصلی برای برادرشنوشته است و در ضمن آن به شرح حال پدر اشاره کـرده اسـت.در اینجابه ذکر قسمتهای مربوط به والد بزرگوار بسنده میکنیم:
…و طُرقُنا اًلی کتب الاخبار و غیرها من مصنفات علمائنا الابرار وسـائر عـلماء الاسلام متکثره،و بکثره الوسائط صارت واسعه منتشره لا یکادیضبط،و کما هی علیه یـشرح و یـبسط خصوصاً مع ضیق المجال و بلبالالبال و تواتر الاشغال.
فمنها:ما اخـبرنی بـه قـراءه و سماعاً و اجازه شیخنا الاعظم والدی واُستادی و من الیـه فـی جمیع العلوم الاستنادی،مولانا محمد مهدی بن ابی ذربن الحاج محمد النراقی مولداً و مـنشاً و الکـاشانی ریاسه و مسکناً و النجفیالتجاء و مدفنا،صاحب المـؤلفات الوافـره و المصنفات الکـثیره الفـاخره،المتجاوزه عـددها عن الثلاثین،افاض الله علیه رواشح الکـرم و الجـود واعلی مقامه فید دار الخلود.
و قد ارتحل-طاب ثراه-الی جوار الله سبحانه فی اول لیله السبتثامن شـهر شـعبان المعظم من شهور الف و مائتین و تسع مـن الهجرهالنبویه.و حمل نفسه الشـریف الی النـجف الاشرف،و دفن فی الایوانالصغیر الذی یـلی الخـلف،و له شباک الی الرواق المقدس،و علی المدفنحجر مکتوب فیه