*امروز در جمع دوستان سخن از کرامت ها در جبهه پیش آمد. دوست گرامی حجت الاسلام و المسلمین صادق حائری جم خاطره ی زیر را بی واسطه از زبان حجت الاسلام والمسلمین شیخ ابراهیم دهقان یزدی ـ که شخصی بسیار باتقواست ـ نقل کرد:
هنگام عملیات، خود را نزدیک عراقی ها دیدیم. همان موقع به امام زمان(ع) متوسل شدم. خطاب به حضرت عرض کردم: اگر من را به عنوان سرباز کوچک خود قبول داری، توجهی بفرما.
عراقی ها نزدیک آمدند و من همانجا نشستم و با اینکه عمامه بر سر داشتم، عراقی ها از کنارم بارها رد شدند اما مرا نمی دیدیدند. ایرانی ها آنها را دوباره به عقب برگرداندند. رزمندگان ایران وقتی به من رسیدند، مرا با ماشین به عقب آوردند.
یادآوری: اگر کسی حجت الاسلام دهقان را می شناسد یا از طریق اینترنت می تواند او را شناسایی کند لطفا به ما خبر دهد تا خاطره اش را کامل از او بگیریم.
پس از 25 سال
این صحبت که پیش آمد، یکباره به یاد بیست و پنج سال پیش افتادم. زمانی که در جبهه ی هورالعظیم بودم. آنجا شاهد قضیه ای شگفت بودم اما توجه نداشتم که شاید کرامتی بوده. آن را می گویم قضاوت با خوانندگان:
هور العظیم منطقه ای وسیع بود که آب با ارتفاع حدود چهار پنج متر آنجا را فراگرفته بود و نی ها منطقه را پوشانده بود. رزمندگان با شن ریزی در هور در نقطه ای، توپخانه ای تشکیل داده بودند. یک ماه در توپخانه مأموریت داشتم. دکلی نزدیک عراقی ها و با اتاقکی بالای آن و بدون استتار نصب کرده بودند که حدود پانزده متر با سطح آب فاصله داشت. رزمنده ای در آن اتاقک با بی سیم به توپخانه گرا می داد که مثلا ماشین یا انبار مهمات عراقی ها را با توپ بزنند.
دست کم یک بار به آن اتاقک رفتم و با دوربین عراقی ها را در حال تردد مشاهده کردم. به همان صورت که ما آنها را می دیدیم آنها نیز باید ما را می دیدند بلکه بهتر از ما؛ چون اتاقک در میان آسمان بود.
وقتی که توپخانه شروع به کار می کند، دشمن می داند که شخصی در نزدیکی آنها مشغول گرا دادن است و تلاش می کند او را بیابد و از بین ببرد. از بین بردن دیدبان به معنای خاموش کردن توپخانه است.
برای من عجیب بود که چرا عراقی ها آن اتاقک را نمی زدند؟ می توانستند با سلاح یا با هلیکوپتر آن را هدف قرار دهند. از دیدبان پرسیدم: آیا عراقی ها شما را هدف قرار نمی دهند؟ او توجهی به اینکه کرامتی در بین باشد نداشت و با لبخند جواب داد: آنها کاری به ما ندارند.
در مدت یک ماهی که آنجا بودم هیچ آسیبی به اتاقک نرسید. نمی دانم چقدر قبل از حضور من آن را نصب کرده بودند.
نمایی از هور