*حجت الاسلام والمسلمین مهدی رستمی
ما در ایام عید، روزها از ساعت نه صبح تا شش و هفت عصر به صورت مداوم در محوطه تاریخی پاسارگاد بودیم و چون در طول روز خسته می شدیم، شب ها زود می خوابیدیم. (روزها کلاً در حال مناظره و گفتگو بودیم یا اینکه در محوطه پیاده روی می کردیم).
شب نهم فروردین با دوستان تصمیم گرفتیم چهار نفری به درون مقبره ی کوروش کبیر برویم. روز قبل با مسئولین مجموعه هماهنگ کردیم. قبلاً اجازه می دادند که برخی وارد مقبره شوند. اما چند مدتی است که دیگر کسی اجازه ورود به داخل اتاقک مقبره را ندارد. با مسئولین هماهنگ کردیم و با خواهش بسیار موافقت آنان را جلب کردیم. یکی از دوستان به دلیلی خستگی با ما همراهی نکرد. پس سه نفری، شب هنگام وقتی مجموعه خلوت شد به همراهی چند نفر از مسئولین و نگهبانان به سمت مقبره رفتیم.
از روی حصار شیشه ای که دور مقبره ایجاد کردند (به ارتفاع یک متر) رد شدیم. موقع بالا رفتن از سنگ ها، احساس لذت به من دست داد. به جرئت می توانم بگویم که خیلی خیلی لحظات پرشوری بود. به نظرم اینطور آمد که این سنگ ها جان دارند. و یک حس معنوی خوبی داشتم. انصافاً لحظات باشکوهی بود.
با سختی از روی سنگ ها که بعضی یک و نیم متر ارتفاع داشتند، به سختی بالا رفتیم. تا اینکه به در ورودی مقبره رسیدیم. وارد شدیم. اتاقکی کوچک که البته می توانستیم به راحتی درون آن بایستیم. در یک طرف دیوار اتاقک، کتیبه ای قرآنی حکاکی شده بود. این کتیبه را اتابکان فارس چندین قرن پیش درون مقبره ایجاد کردند. چون فکر می کردند که مقبره ی مادر سلیمان نبی (ع) است. سلسله اتابکان این بنا و صفه ای که مقبره کورش در آن است را به عنوان مسجد قرار دادند واکنون هم این صفه ـ سکویی که مقبره بر آن بنا شده ـ در حکم مسجد است یعنی صیغه مسجد برای آن خوانده اند.
درون مقبره چند عکس گرفتیم و دقایقی نشستیم. واقعاً وقت بابرکت و باشکوهی بود. خیلی دوست دارم که اگر امسال هم به پاسارگاد رفتم، باز هم به درون مقبره بروم. و این تجربه شیرین برایم تکرار شود.
نکته: متأسفانه قبلاً که ورود به درون مقبره برای برخی ها آزاد بود، عده ای از موقعیت سوء استفاده کردند و درون مقبره بادگاری نوشتند که باعث شد تصاویر و صحنه هایی ناگوار برای ما تداعی شود.
ادامه دارد …
قسمت اول
قسمت دوم