به قلم پی یر لوکوک (Pier Lokok)
فرستنده: حامد شادفر
پیر لوکوک در کتاب کتیبه های هخامنشی، ص 166 می نویسد:
«چهره ی اهوره مزدای هخامنشی چهره ی ایزدی برجسته است، ولی این ایزد، همان گونه که گاه می نویسند، ایزدی یگانه نیست. به کرات عبارتی مثل «و دیگر ایزدانی که هستند»، ادامه مطلب...
به قلم هاشم رضی
فرستنده: حامد شادفر
پژوهشگر برجسته هاشم رضی در کتاب دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت، صفحه 254 ابتدا بخشی از کتبیه ی داریوش در شوش را نقل می کند:
«اهورامزدا خدای بزرگی است برتر از تمام خدایان».
سپس چنین می گوید: ادامه مطلب...
از زبان دکتر عبدالکریم سروش
«شما اگر به تاریخ مراجعه کنید چیز چندانی از فرهنگ ایران باستان بر جای نمانده است. و من این را منصفانه هم عرض کردم. گفتم یا از بین رفته و یا هم نبوده. مورخان ما می گویند که از هخامنشیان و ادامه مطلب...
به قلم مدیر سایت
تصور برخی آن است که در ایران پیش از اسلام، برده و برده داری در ایران وجود نداشته است. مدارک متعدد خلاف آن را نشان می دهد.
از جمله ی این مدارک، لوحه های هخامنشی است که در تخت جمشید به دست آمده است. در چند لوحه از قیمت بردگان سخن رفته است.
والتر هینتس در کتاب داریوش و ایرانیان، صفحه 347 گزارشی از آن لوحه ها ارائه کرده است: ادامه مطلب...
به قلم آرتور کریستن سن
آرتور کرستین سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان انواع شکنجه ها و جنایت ها در زمان ساسانیان را ذکر کرده است. نظر به طولانی بودن آن قسمت از کتاب، خلاصه ی آن را می آوریم:
ـ هلاک ساختن همه ی خویشاوندان، به سبب جرم یک نفر.
ـ حبس در مکانی غیر مطبوع و رها ساختن تعدادی ادامه مطلب...
به قلم مدیر سایت
در مورد اینکه مانی کیست و چه افکاری داشت و به دست کدام پادشاه ساسانی کشته شد، سخنان گوناگون مطرح است. از میان نقل ها، از آنجا که فردوسی مورد احترام و پذیرش عموم باستان ستایان است، به نقل او در شاهنامه بسنده می کنیم.
بنا به گفته ی فردوسی، مانی نقاشی زبردست بود که از چین وارد ایران شده نزد شاپور رفت و ادعای پیامبری کرد. ادامه مطلب...
به قلم مدیر سایت
جنایت های فراوان از سوی پادشاهان در ایران باستان سراغ داریم اما ایران پرست ها به روی خود نمی آورند! نمونه ای از جنایت ها را در زیر می آوریم:
به گواهی فردوسی در شاهنامه، شاپور ـ پادشاه ساسانی ـ وقتی که برگروهی از عرب های غسانی پیروز شد، ادامه مطلب...
به قلم والتر هینتس
در کتاب داریوش و ایرانیان، صفحه 315 ـ 316 آمده است:
«داریوش در باره ی فرورتیش، شورشی مادی، گفته بود: "دستور دادم بینی، زبان و گوش های او را ببرند و یکی از چشم هایش را در آورند. او را بر دروازه ام بستند و همه ی این ها را مردم دیدند. بعد دستور دادم تا او رادر هگمتانه به دار بیاویزند".
… برای حکم اعدام معمولا یا ادامه مطلب...
به قلم مدیر سایت
سپاه انوشیروان پس از کشتار بلوچیان سراغ گیلانیان آمدند. دستور آمد چنان کشتاری در آنجا راه بیندازند که حتی هیچ میش و گرگی باقی نماند (ظاهرا کنایه از این که بالادست و پایین دست همه باید کشته شوند).
چنان کشتار و غارت و سوزاندن راه انداختند که ناله ها بلند شد و همه جا آغشته به خون و مغز سر شده بود: ادامه مطلب...
به قلم مدیر سایت
فردوسی حکایت قتل عام بلوچیان از سوی انوشیروان را بیان کرده است. بنا به نقل فردوسی چنان بلوچ ها را از دم تیغ گذراندند که حتی زن و کودکی هم باقی نماند! و حتی گوسفندان آنها بدون چوپان، رها بودند:
از ایشان فراوان و اندک نماند ادامه مطلب...